۵ پاسخ

من میبرمش مهد اونجا با بچه ها بازی میکنه

واقعاقدراین روزاتونوبدونین پسرمن توحسرتم یدیقه بیادبشینه بامن بازی کنه همش توخونه جاریم باپسرعموش بازی میکنه یامیان اینجاباهم بازی میکنن خیلی ناراحتم ازین بابت

اینکه خیلی خوبه خاهره جان. من باید با این وضعیت تو خونه باهاش فوتبال بازی کنم. اصلا بازیه دیگه نمیکنه

منم دیگه اصلا حوصله بازی با بچم ندارم.نمیدونم چرا اینقدر کارای خونه زیاد شده واقعا حوصله ندارم

از دست بچه ها
بازی کن خواهر

سوال های مرتبط

مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
از لج مادرشوهرم آقا بچه ی جاریم روزی ۴ ساعت خونه مادرشوهرم منم کنارشم اینم هر دفعه میاد دم خونمون یا دخترمو بهش میگه وایسا تا اون بیاد با هم بازی کنین حالا اون از مهد میاد و مریضی و ویروس ممکنه داشته باشه از اون ور من نمیتونم بچمو بزارم چند ساعت اونجا تنها باشه از این ور بچم خیلی دوست داره اونجا باشه و باهاش بازی کنم چن بار به مادرشوهرم گفتم مزاحم ما نشو ما کار داریم اینم میخاد از سر خودش باز کنه باز میا  صدای بچمو در میاره منم یه بار بچمو برداشتم آوردم خودش گریه که میخام بمونم اونم هی بهش می‌گفت بمون همین جا نمیخاد بری هی ام به من می‌گفت با لحن بد که چیکارش داری میخاد بازی کنه تا مامان اون بیاد منم بچمو کشیدم آوردم بعد چون خیلی گریه میکرد بردم خونه خاله ام تا با بچه ی اون بازی کنه خالم گفت بچه اش ۵ روزه آنفولانزا داشته و الان فقط سرفه میکنه منم دیدم این گریه میکنه گفتم اشکال نداره حالا بچم گلو درد داره بردمش دکتر نمیدونم آنفولانزا گرفته یا عفونت باکتریایی گرفته چون دکتر آموکسی سیلین داد حالا گلوش و گردنش داغه و دیشب تز گلو درد فقط جیغ کشید چکار کنم واقعا چکار کنم برنامه ی هر روز خونه ی مادرشوهرم و دختر جاریم همینه