۱۶ پاسخ

عزیزم ناراحت نشو تاوقتی جات نباشن واقعا درک نمیکنن حتی خودمادرهاهم وقتی چندسالی میگذره بچه ها بزرگتر میشن ازسختیاش یادشون می‌ره.این چند وقتم میگذره عزیزم یه روز خوابت کافی میشه و دوباره سرحال وشاداب میشی عزیزم😍😍

من مجردیممممم بشدت بخودم میرسیدم همیشه ناخنام کاشت شده مرتب هرروز کافه میرفتم الان نه شاید ماهی ی بار برم بیرون درسته بخودمم میرسم ولی مثل مجردی نمیشه همه هم میگن چقد عوض شدی اولاش ناراحت میشدم الان دیگه نه عادی شده من ی مامانم اگه ب بچه ام نرسم باید چیکار کنم

بیشتر به خودت برس به منم میگم منم دیگ برای خودم ازامروز چالش گذاشم ک ب خودمم برسم

چند نفر به من می‌گفتند چقدر موهات سفید شده ، چقدر دوستت تیره شده
با اینکه میدونستم ولی حس شما را پیدا میکردم
اما خدا ناظر هست که داریم چطور برای خانوادمون زحمت میکشیم .
انشاءالله این روزها به سلامتی طی میشه و تا بشه میریم به خودمون میرسیم

توجه نکن به منم همش میگن چاق شدی
۶۸ کیلو شدم 🥲

گاهی این حرفو میزنن چون فکر میکنن خودت برای خودت وقت نمیزاریو میخوان خودتم بهت یاداور بشن
که اهای مامان یه وقتی توی روز برای خودت هم بزار

اینقدر بچه هاتون بزرگ شدن کیف میکنید که همدم همراهتونن که تمام حرف ها بی خوابی ها یادتون میره من دوتا پسر بزرگ دارم الانم خدا یه دفعه سوپرایزم کرد یه گل دختر داد بهم بعد ۲۰ سال الان پسرامم همدمم شدن اصلا یادم نمیاد که این کوچک بودن چقدر اذیتم کردن کلی هروز عشق میکنم باهاشون😍😘

منم 5 سال تمام هر کی بهم میرسید میگفت چقد لاغری
چقد لاغر تر شدی و...
واقعا افسرده شده بودم
اینکه بخوای با همه مقابله کنی خیلی سخته
یه جا بالاخره کم میاری
و این خیلی بده
کاش میشد دهنشون رو بست
ولی کاریش نمییشه کرد

حالا خودشون پر عیب و ایراد
منم در مقابلشون فقط لبخند میزدم

خیلی ساده بودم 🙂 باید عیبای خودشون رو میکوبیدم تو سرشون

اون بی درک توجه نکن
تویی کار هرکس نیست دوقلو بچه برس
کار خونه زندگی کنار این به مادرش برسه .
اون چشم زندگیت نداره با این حرف میخواد ضربه بزنه .
منم یه جا میرم میگن لاغر نمیدونم واقعا نمیبینن یا خودشون زدن به نفهمی مادری که شیر از خودش میده لاغر میشه ..

خیلی ها یک بچه را با کلی چالش دارن بزرگ میکنن ، شما دو قلو داری خودش خیلی شاهکاره . مراقبت از مادر هم میکنید ، خیلی سخته انشا خدا هزاران برابر برای زندگی و بچه هاتون جبران می‌کنه . دعای مادرتون پشت سر شما و بچه هاتون هست . خدا خیر را به زندگیتون سرازیر می‌کنه مطمئن باشید
من یک بچه دارم که رفلاکس پنهان داشت ماه ها به من خیلی خیلی سخت گذشت از کمردرد نمی‌تونستم از جا بلند بشم از بس بیقرار بود و باید راهش می‌بردم. می‌دونم که سخته . منم وقت نمی‌کردم حتی مو شونه کنم . خدا بهتون قوت و قدرت میده . انشاءالله بچه هاتون بزرگتر که بشن یار و همدم همدیگه میشن ، لذتشون را میبرید

منم هرکی میبینه همین میگه پیر شدیم لاغر شدی زیر چشمات گود سیاه ببین رفتی

عزیزم میدونم واست سخته به مادر بودنت افتخار کن هر کی حرف میزنه گوش نده بهشون بی اهمیت باش

مهم نیست حرف دیگران منم خیلی خسته ام اما سعی میکنم آهنگ شاد گوش کنم خریدامو خودم بکنم یه رژ ساده بزنم این روز ها هم میگذره

ولش عزیزم ب حرف کسی توجه نکن

نباید اهمیت بدی ب منم خیلی میگن


منم فقط میگم اوهووووم و دیگ اجازه نمیدم ادامه بدن ی جور میگم اوهوم ک متوجه میشن با منظوره 😂🦢😂

ای بابا 💔 قصه نخور حرفای دیگران برات مهم نباشه بلدن فقط با حرفاشون دل بقیه رو بشکنن خاک برسرا

سوال های مرتبط

مامان dayan مامان dayan ۱۴ ماهگی
سلام مامانا
می‌خوام امروز بهتون یه کتاب معرفی کنم که خواندنش برای همه مامانا واجبه
یه کتاب که کلا ۶۷ـ۶۸ صفحه است پس وقت نداشتن رو بهونه نکنید
🔴کتاب مادر خوب مادر بد🔴

توی این کتاب از احساسات مادر ها گفته اینکه گاهی مادر هم می‌تونه خشمگین بشه و مادر کامل و بی نقص در دنیای بشر اصلا امکان پذیر نیست همون‌جوری که بچه ی بی نقص امکان پذیر نیست
اما ما باید آگاهی پیدا کنیم و بپذیریم که چه خودمون چه بچه ی ما می‌تونه کامل نباشه
تلاش کلی از مامانا برای مادر خوب بودن عصبی نشدن و تمام کامل بودن باعث میشه که مضطرب و نا آروم و سرشار از احساس گناه باشن و ما ناخواسته این حجم از انرژی منفیی که ب خودمون داریم وارد ارتباط با بچمون میکنیم و آخر هم طلبکارانه میگیم من بخاطر تو از همه چیز گذشتم من بخاطر تو اینکار و اونکار رو کردم و....
نتیجه این میشه حس سرخوردگی کودک که به مادرش بدهکاره .


خود من بخاطر دایان شغلم و ورزش حرفه ایم رو رها کردم ولی ب دنیا اومدن دایان بخاطر انتخاب من بوده گاهی روزا واقعا منم کلافه هستم
حتی شده احساس کردم که کاش دایان دو سه ساعت نباشه تا آرامش پیدا کنم همه ما انسانیم گاهی کم میاریم گاهی خستگی و بی خوابی و سرپا موندن زیاد باعث میشه بی حوصله باشیم با بچمون بازی نکنیم حتی ممکنه داد بزنیم سرش(لطفا نکنید اینکارو) با خودمون مهربونتر باشیم ما همه داریم تلاش میکنیم که بچه هامون رو سالم تربیت کنیم
هر کس به وسعت خودش و با دیدگاه خودش
هیچکس از اونیکی مادر بهتری نیست
مامان Shahan مامان Shahan ۱۴ ماهگی
اینکه بچه من خیلی مریض میشه و گاها بی دلیل تب میکنه دلیلش واقعا نمیدونم من خیلی مراعات میکنم در حد معمول وسواس ندارم ولی مراعات میکنم گاهی شاید مسافرت رفتم خیلی حواسم به سرنا و گرما بوده یا بیرون از خونه مراقبت خودشو دارم خب هیچ مادری قطعا دلش نمیخواد بچه اش همیشه مریض باشه و وزن نگیره و بی حال و حوصله باشه
هر مادری دوس داره بچه ای که از وجود خودش از شیر خودش تغذیه کنه و سالم باشه
نمیدونم الان ک از عید قربون شاهان مریض خیلی دل نازک شدم هرکس حرف میزنه با تمام وجود سعی میکنم جبهه نگیرم و گوش بدم خب حرف باد هواست و هرکس شاید از روی دوس داشتن یه چیزی میگه
ولی بعضی حرفا میره رو مخم
مادرشوهرم برگشته میگه دوستش بهش گفته نوه ات انقد مریضی داره دیگه شیر مادر نخوره خوب میشه 😐😐😐
ببین خودش هم بعدش گفت بچه الان تابستون هوا گرمه شیر نخوره مریض میشه ولی هوا خنک شد شهریور از شیر بگیرش نمیدونم خیلی وقته حرفاش اهمیتی واسم نداره حتی این حرف خودش هم نبوده ولی همین ک گفته اصلا یه جوری رفته رو مخم دو سه بار به شوهرم گفتم من سم میدم انگار به شاهان ک همش مریض 🫤
میخوام ببینم واقعا مریضی نوزاد ربط داره به شیر مادر ؟ تا حالا توی اطرافتون کسی اینجوری شنیدین ک شیر نده بچه دیگه مریض نشه
هووووووف 🤯
انشالله به حق این روزای حسینی همه بچه های مریض و توی جا افتاده شفا بگیرند و معجزه اتفاق بیوفته برای پدر مادرشون 🤍
مامان ایرمان👶🏻 مامان ایرمان👶🏻 ۱۴ ماهگی
بچه داری چقدررر استرس به ادم وارد میکنه
از همه نوعش...
من همش از دو سه سالگی میترسیدم که میگن بچه ها لجباز میشن و بهونه گیر
اما والا پسر من همین الان اینطوریه
من واقعا خستم
دلم میخواد چشامو ببندم چند روز هیچ کس باهام کاری نداشته باشه
اگرچه میدونم در اون حالتم باز فکرم پیش بچمه
از وقتی که بچه دار شدیم خیلی وقتا با همسرم به مشکل خوردم
سر اینکه نیستش
که نمیتونه تو سختیا کنارم باشه و من همش دست تنهام
که بهش میگم درکم نمیکنی
هیچ وقت و حوصله ای نداریم که کنارهم باشیم
همش شده بچه...
چون خیلی عزیزه برامون ولی چقد ما رابطمون سر بچه یه جاهایی به مشکل خورده
چقد توی این یک سال باهم بحثمون شد ما که قبلش واقعا اینطوری نبودیم
انتظارات و توقعات و خستگی و تفاوتامون توی رفتار با بچه و و و و...
😢😢
کم اوردم حقیقتا
حس ناکافی بودن...
مامانم اینام از یه طرف با انتظارا و رفتاراشون تحت فشارم میزارن
هیچ وقت اندازه ی این روزا خستگی جسمی و روحی رو باهم و تا این حد تجربه نکرده بودم
میترسم از اینده
فقط از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم سربلند باشم و این روزا برام بهتر بگذره
و مادر خوبی باشم براش
مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱۲ ماهگی
مامانا دخترم از صب بهونه گیر شده جیغ میزد
چند وقته بخاطر دندوناش اذیته
دست میکرد دهنش
اما امروز نه فقط بهونه گیر شده جیغ میزنه امروز بدتر
الان یه ساعت میخواد بخوابه همش گریه می‌کنه
پس کی این بچه ها خوب میشن ؟؟ اینجا میخونم هنوز یک سال و نیمشونم بازم اذیت می‌کنن شبا و روزا ....
چند وقت پیش یه خانومی دیدم می‌گفت بچم از چهل روزگیش به بعد شب می‌خوابید تا صبح !!! پس چرا ما از این شانسا نداریم
😞😞😞اونم دوقلویی واقعا سخته ..‌‌ من انقد بچه دوس داشتم هنوزم دارم ولی تصورم از بچه یه چیز دیگه بود..انقد صبور بودم آروم بودم
ولی حس میکنم دیگه خیلی وقتا اعصابم نمی‌کشه .... اقلا خوابشون خوب باشه آدم یا به کاراش برسه یا استراحت کنه...
😞😞😞شبا تا صبح دو ص باز برا شیر بیدار میشن روزا هم موقع خواب اذیت می‌کنن...اشتباه هم کردم از شش ماهگی عادت دادم به گهواره به صدای سشوار یعنی خیلی حس ناتوانی میکنم که چیکار می‌خوام کنم .....بچه هام واقعا بد قلق هستن 😐😭😭