۷ پاسخ

من تا ۱۰روز مادرشوهرم بود بعد دیگ تنها شدم

اگه جای من بودی چی میگفتی شش روز بود زایمان کرده بودم کارای شوهرمو میکردم دس تنها مامانم کمرشو عمل کرده بود تنهای آنها هیچکس نبود یه لیوان آب بده دستم با وجود اینا سبزی پاک میکردم و سیب زمینی میشستم اخه کار شوهرم سیب زمینی کبابی هستش

چرا گریعه حتما گرسنه هستش شیر خودت میدی یادشیر خشک

منم تا ۲۰ مامانم پیشم بود بعد ۲۰ روز سختم بود تنهایی همین حالا هم ک دوماه ونیمش هست سختمع بعضی شبا

عزیزم خیلی دیر تنها شدی. عادت کردی به بودن کسی کنارت و کمکشون. من از دهم دخترم به بعد تنها شدم تا ۴۰ روزگیش خیییییلی سختم بود و مدام گریه میکردم تو تنهاییم . اما الان دیگه عادت کردم و روال همه چی دستم اومده توام نگران نباش کم کم درست میشه عادت میکنی و یادمیگیری چیکارکنی

عزیزم من از اول خونه خودمم
مامانم ۱۰ روز کمکم بود
همسرم صبح ۸ میره شب ۱۲ میاد

من تا ده روز بعد زایمان خواهرم موند پیشم روز یازدهم رفت.و مجبور بودم خودم همه کارای خودم و بچه رو بکنم.

سوال های مرتبط