۱۶ پاسخ

به نظرم یه مادرو بعد زایمانو شیردهی فقط به مادر دیگه می‌تونه درک کنه نه کسه دیگه
عزیزم هروقت احساس کردی خیلی حالت بده بسپرشون به شوهرت نزار حال بدت رو بچه هات تاثیر بزارع واسه خوابشونم یا رو لندو یا تاب یا بزارین تو پتو خیلی زودتر و بی دردسر تر میخوابن اکثر ماها سر خوابیدن با بچه هامون مشکل داریم
از طرفیم اکثرمون مستعد افسردگیم این همه میگن شوهرامون باید انقد حواسشون باشه محبت کنن تا اتفاق نیفته ولی این چیزا خیلی نادره مردای بیشتر غرغرو بی درکو بی احساسن
واسه همین ما برای اینکه بتونیم هم حال بهتری داشته باشیم هم بتونیم مادر خوبی باشیمو بچه های خوبی بزرگ کنیم باید خودمون به داد خودمون برسیم
قرصای تقویتی با دستور پزشکت و لیدی میل بگیر بخور
سعی کن فیلمای کمدی و عاشقانه پایان خوش نگاه کنی
آهنگ شاد بزار و واسه خودت برقص
اگه شرایطشم داشتی تو خنکی هوا یا با همسرت یا خودتو پسرای عزیزتو تو کالسکه بزارو برو قدم بزن
وهر چی که فک میکنی حالتو بهتر می‌کنه
به خودت خیلی اهمیت و ارزش قائل شو سعی کن انرژیو حال منفیو از خودت دور کنی و فکرای مسمومو خسته کننده رو بزاری کنار چه بخوایم چه نخوایم ما دیگه مادر شدیم و مسئولیت بزرگی رو دوشمونه
نمی‌تونیم به زندگی و تفریح قبلمون برگردیم بجاش باید یه زندگی جدید و قشنگ تر واسه خودمون بسازیم
امیدوارم حال روحیت عالی بشه♥️

من درکت میکنم خودم همشیر داره پسرم شیشه میخوره دخترم شیرخودم شب نا پسرم میخوابنم دخترمم میخوابه تا بیام بخوابم پسزم شیر مبحواد اینو میدم دخترم بیدارمیشه اونو شیرمیدم‌پسرم بیدارمیشه باز یساعت روپام باسه تا صبح همین اش همین کاسه پریشب نصف شب حالم خیلی بد شد سردرد شدید حالت تهوع تمامم میلرزید یه قرص نمیتونستم باز کنم خدا خودش بهمون کمک کنه

وای نگو خیلی سخته من دارم میمیرم دیونه شدم دیگه بچه خیلی سخته نمیزارن دراز بکشی ن میزارن راحت غذا بخوری ن میزارن. حرف بزنی من فشارم می‌ره بالا قلبم خفه میشه گریه میکنم

سلام منم از 3ماهگی بچه هامو تنها بزرگ کردم همسرم صبح می‌رفت شب میومد حتی روزهای تعطیل هم می‌رفت مغازه. خیلی سخت بود، درکتون میکنم

والا ماهم همینیم

تک بچه خودش کمکی لازم داره
دوقلو ک جای خود داره
درکت می‌کنم امیدوارم هرچه زودتر اوضاهت بهتر بشه
خیلیییی سخته چون خواهرم دوقلو داره میدونم ولی یکم صبوری کنی میگذره🫠

منم همه ی این روزارو کشیدم عزیزم الگوی خواب بچه مادره و تقریبا از ۸/۹ماهگی کم کم شبیه خودت میشن خوابشون نگران نباش

من انقدرگذاشتمشون روپام ناخن شصت پام رفته توانگشتم عفونت کرده فرداقراربرم‌ناخنموبکشم.خیلی خستم خیلییییی.دوماه ونیمه اصلایک ساعتم درست نخوابیدم اصلانمیخوابن دوقلوخیلی سخته خیلییییی

وای من ی سال پیر شدم بخدا ، خدا شاهده ۳ ماه اول نخوابیدم ، نمیدونم چطوری زنده موندم
دخترم رفلاکس آلرژی ، کولیک ، همه رو باهم داشت
همیشه میگم چرا هیچ‌کس بهمون نگفته بوذ بچه داری اینقددددد سخته

دو قلو واقعا سخته خدا بهت صبر بده،من یکیشو دارم خیییلیم بچه آرومیه فقط یه وقتایی نمیخوابه سرویسم‌میکنه با اینکه شوهرم خیلی کمک میکنه اما وقتایی که سر کاره تنهام توی شهر غریب داغون میشم فقط زار میزنم پشیمون میشم ازینکه بچه آوردم حتی از ازدواجم تو سر خودم‌میزنم به خودم فحش میدم کم آوردم از کم‌خوابی دارم‌دیوانه‌میشم این روزا توهم‌گرفتم صدا میشنوم،ولی جاره ای نداریم متاسفانه‌منم اینجا کسی رو ندارم ازش کمک بخوام،یعنی غیر مستقیم به خانواده همسرم‌گفتم‌ولی خودشونو میزنن به اون راه،تا میرم شهر خودمون که مامانم کمکم باشه غر میزنن که جرا همش میری شهر خودت،سخته دختر واسه منی که یکیشو دارم‌سخته تو که ۲ تا داری،عذاب وجدان نگیر ماهام آدمیم کم‌خوابی داغون میکنه آدمو الان گفتی ظرفای شامت مونده تعجب کردم چطوری با ۲تا بچه شام گذاشتی دمت گرم

عزیزم ببر دکتر شاید قطره ای چیزی برای خوابشون بده

پسر منم نیم ساعت خوابیده هر از گاهی هم بیدار میشه گریه می‌کنه میچرخونمش میخوابه

اینو از رو خوشحالی نمیگم انشالله همه مامانا با بچهاشون شب روز خوبی داشته باشن .خدایاشکرت من پسرم هیچ شبا بیدار نمیشه اما خودم همش بیدارم خواب به چشام نمیره خسته شدم اما مامان بندخدایی که شب خسته میشه دوست داره بخوابه بچش نمیخابه

گلم میگذره یه روزی میاد که دلت برا همین موقعشون تنگ میشه .چرا میزاری روز زیاد بخوابن اینا خوابشون انداختن به روز.

تنها نیستی عزیزم منم کار هرشب من همینه ۶صبح هم بیداره

عزیزم غصه نخور تنها نیستی..ایناها منم از سرشب دو دقیقه چشم رو هم نذاشتم..غروب انقد عصبی شدم ینی زدم تو سر خودم فقط. ظرفای شامم مونده خونم بهم ریخته پسرمم فقط میگه بغل..دارم میمیرم واسه یه ساعت خواب

سوال های مرتبط