۶ پاسخ

من هنوز ۸ روز بود زایمان کرده بودم چون سزارین بودم سختم بود بچمو عوض کنم یا مامانم عوض میکرد یا مادرشوهرم
بعد یک روز مادر شوهرم جلو عمم برداشت گفت این هنوز یاد نداره بچه عوض کنه چجوری میخواد بزرگش کنه خیلیییی ناراحت شدم.
ول کن این خانواده شوهر همیشه یک چیزی برای گفتن دارن
خودتو ناراحت نکن از بزرگ شدن بچت نهایت لذت و ببر دیگ هیچوقت آنقدری نمیشه

بهش بگو از خونه بابام نیاوردم ،از کمر پسرت اومده

جوابشون بده نزار دلت بمونه داغون میشی محلشون نکن .مادرشوهر منم میگ فلانی میگ بچه م پسر باشه میکشمش سقط میکنم اشغال خوبه خودش دوتا پسر داره احمق

حالا شاید منظوری نداشته ول کن چرا قهر .

چه بی تربیت بش بگو هرچی هست از پسرته خوب یا بد بعدم چقد دلشون سیاهه همه بچه ها زیبان پاکن چطور میتونی اینجور بگی

سلام یولاش.‌..مادرشوهرمن هم دیشب میگه پسرداشتی دخترهم داشتی میخاستی چکارسومیو.‌‌‌‌.....کل پولارودادی سونووغذای پروتعین دار..‌‌چی بگم دیگه.‌‌‌جای سالم نمونده برام تشکرمیکنن

سوال های مرتبط