عزیزم اول که فرض بگیر خر میگوزه(البته ببخشید از رک گفتنم)دوم تا اوستا چسک بازی در میارن بگو تشریف بیارید چمدروز خودتون از پوشک بگیریدش اکر بهتر از من میفهمید مریضم که میشه بگو بیان پرستاریش رو بکنن اگر بهتر از مادرش بلدن..والا..من باشم لجن میگیرم به سرتا پا هیکلشون که نخوان شکر زیادی بخورن
وای عزیزم چرا میری؟؟؟؟تا جایی که میتونی نرو و تلفن نزن هیچوقت هم از تصمیماتت بهشون نگو
همیشه واسه حرف مفت زدن یه بهونه پیدا میکنن دیگه ، عزیزم شما هم کمتر برو بچه ت و نزار پیششون ، منم خانواده م یه شهر دیگه ن ولی هیچ وقت بچه هام و یه دقیقه هم پیششون نزاشتم
فقط رفت و امدتو خیلی خیلی محدود کن روشون باز شده ک امر و نهی میکنن
رفت و امدتو کم کن راحت میشی
من مادر خودم اینجوریه گلم دیگه رد دادم از دستش . مجبور بگو چشم و ول کن
دیر به دیر برو هرچی کمتر بری بهتره
وای خواهر گفتی منم این سه ماه جمعه ها ظهر مادر شوهرم زنگ میزنه ۵ عصر بیاید بریم پارک جا بگیریم تا خواهر شوهر ساعت ۹ شب برای شام خوردن بیاد تا اون بیاد ارایش من پاک شده بعد منو با ارایش اون مقایسه میکنه یا گیر میده چرا نیکا رو میایم تفریح پوشک میکنی اخه یکی نیست بگه بچه مگر چند دقیقه خودش رومیتونه نگه داره تا من اونو به دستشویی ببرم این جمعه هم گفت بیایم با خواهراینام بریم بیرون منم گفتم نیکا اذیت میشه نمیایم بعد خودمون سه نفر رفتیم اینقد خوش گذشت بهشون نگفتیم
مال منم همینن
واااای
که فک میکنن با خرافاتشون باید ما بچه هامونو بزرگ کنیم!!!!!
منکه دوروزه اینقددددد غصه خوردم دارم دق میکنم تو حیاطشون زندگی میکنم خودم ب درک پسرم بیچاره شده اندازه موهای سرم مشکل دارم اینقد لاغر شدم خالم ازخودم بهم میخوره کی میشه خونمون ساختش تموم شه من ازینجا برم دیگه اینقد گریه میکنم و دعا میکنم خسته شدم تنها دلیل موندنم اینجا شوهرمه ک کوچکترین ناراحتی از دستش ندارم هرچی ازخوبیش بگم کم گفتم خودشم میدونه چقدددد اذیت میشم ولی کاری از دستش برنمیاد تمام مشکلات من با رفتن ازینجا حل میشه و تمام...
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.