۱۷ پاسخ

اقتضای سنشونه انگار من رد دادم

بیا بده من نگهش دارم یکم نفس بکش

پسر منم همینه
کلا نق نق نق
بیرون هم میخوایم بریم کلا گریه میکنه
بقیه بچه ها خوشحالن این دیوونمون میکنه
همش جیغ داد بهونه های الکی
هوف از کدومش بگم ک کلی داستانه هر کدوم

پسر من الان ۴ سالشه هنوزم همینه خدا صبر بده واقعا

خدا صبرت بده می‌دونم چی میگی

پسرمن خیلی لج باز شده الان نهار خورد وخوابید

شاید حوصلش سر رفته، یا گشنشه

وای پسر منم خیلی غر میزنه مثل پیرمردای بداخلاقه به همه چی گیر میده

خوب ببین دلیلش چیه

عزیزم خودت باهاش بازی کن، بدو بدو کن. بذار انرزیش تخلیه بشه

لثه درد نداره منظورم اینه دندون نمی‌خواد شکوفه کنه رو لثش

من ک از جیغ سرسام گرفتم

باهاش وقت بگذرون
بازی کن
اب بازی
خمیر بازی
نقاشی
شن جادویی بخر براش بازی کنه
بچه ها این جیزارو بیشتر از اسباب بازی دوست دارن
باهاش بشین ماشین بازی و توپ بازی کن

بهتره به جایی که داد بزنی سرش یا این که خودت عصبی بشی قشنگ بغلش کن ی چند دقیقه نازش بکش باهاش بازی کن بچه تنها باشه حوصلش سرمیره کلافه میشه مثل ادم بزرگ منم دخترم وقتی اینجوری میشه میبینم حوصلش سر رفته یکم میشینم باهاش بازی میکنم واسش اهنگ میزارم دست میزنم براش تا روحیش عوض بشه بچه بزرگ کردن واقعا سخته هرچه دادبزنی سرش بیشتر عصبی میشه بیشتر پرخاشگری میکنه پس سعی کن به آرامی به بچت برسی اینجوری بهتره

پسر منم داره در میاره
یه وقتا روانی میشم از دستش
ولی خب این دوران هم میگذره

شاید داره دندون آسیاب در میاره

شما صلاحیت مادر شدن نداشتید چرا بچه دار شدین ؟ کسی به شما گفته بود که بوه اوردن گل و بلبله ؟ قراره کلی خوشبگذره؟ نه عزیز من همینه بچه ها از سن ۲ تا ۴ لجباز و یه دنده و جیغ جیغو میشن این رشد اون هاست و رفتار شما باهاش دقیقا همون رفتار های نهادینه شده اش میشه یعنی هر رفتاری که الان باهاش یکنی بعد چها سالگی همون رو روی خودتون و اطرافیانش تکرار میکنه ، حق نداری بچه رو بزنی حق نداری چون مادرشی سرش داد بزنی ...همه ی مادر ها همینن باید به خودت مسلط باشی ...راه های گوکناگون اروم شدنش رو پیدا کن

سوال های مرتبط

مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 ۲ سالگی
سلام
خوبین؟
من فکر کنم وارد چالش های دوسالگی شدم
یه سری چیزا خوب شده یه سری چیزا خیلی بد
مثلا الان تقریبا یه هفتس دوسالش شده،بشدت اصرار داره روی چیزی که میخواد
مثلا میگه در یخچال رو باز کن،باز نکنم گریه میکنه
میگم اوکی گریه طبیعیه،ولی مگه یادش میره؟ابداً
به قدری خودشو اذیت میکنه که مجبورم باز کنم یه چیز بدم تا جوّ آروم بشه
نمیخوام این رفتار ادامه دار شه چیکار کنم؟اصلا نمیخوام کوتاه بیام جلوش تا عادت بشه🥺
میزان تاب آوری و تحملم کم شده واقعا،ما مریض بودیم شدید این چند وقت،احساس میکنم تاثیر داشته روی اعصاب و کنترلم واقعا عصبی و خسته شدم از طرفی هم آریا تشدید تر میکنه ناخواسته
مثلا دیگه اصلا تنها بازی نمیکنه
تنها کاری که میتونم در حق خودم بکنم تا یه نفسی بگیرم یه چیزی بخورم تلویزیونه،روشن میکنم کارتون میذارم
وگرنه با هیچ اسباب بازی ای بازی نمیکنه دیگه تنها
همش میگه بیا بازی،بازی هایی که دوست داره هم همش حرکتی واقعا جون نمیمونه برام🥺
بیرون هم نمیبرم هم سرده هم هنوز خوب نشدیم بریم خانه بازی
واقعا سختم شده به هیچ کاری نمیرسم
پیشنهادی دارین؟
برای بازی باهاش یا خرید وسیله ای سرگرم کننده یا رفتاری؟