چالش ترک دادن پستونک😃

شب اول که ناگهانی ازش گرفتم خیلی بد بود قبل خواب ناله و گریه میکرد..سرش میزد به در و دیوار .پتو گاز میزد که پستونک میخوام..باهاش همدردی میکردم صحبت میکردم فایده نداشت فقط جیغ و گریه
۱ ساعت بغلش گرفتم رله رفتم نازش کردم لالایی خوندم تا خوابید🥲
۲ ساعت بعد تو خواب دنبال پستونکش می‌گشت پیدا نکرد دوباره از اول گریه..آب میدادم قبول نمی‌کرد. تا با بدختی یکم شیر درست کدم بهش دادم آردم شد یکم خوابید اونم فقط تو بغلم...تا هود ظهر ۵ بار این مرحله ها رو رفتیم 🥲🥲که دیگه ساعت ۳ عصر بیدار شد نخوابید تا شب

شب دوم: چون روز قبلش خسته شده بود از گریه و خواب خوبی نداشت و قبلش بردمش پارک بازی کردم باهاش و در طول روز پستونکش قیچی کردم گزاشتم مثل همیشه جلو چشمش باشه ‌‌برمی‌داشت میگفت اوف شده میختدید ..یکم بهتر شده بود مثل اینکه...قبل خواب گفتم برو پستونک بردارهای گفت نمیخوام و حالت عوق زدن نشون داد و خندید...فقط شیرش خورد و خوابید تا خود ظهر بدون هیچ گریه ای

فقط امروز عصر دوبارع بهونه پستونک گرفت واسه خوابش تا اون نصف رو بهش ندادم و یکم میک نزد نخوابید که نخوابید
اللن هم راحت خوابید بدون بهونه گرفتن😍
دعا کنین باقیش هم راحت بگذره و کلا دیکه بهونه اش نگیره🤗

۵ پاسخ

ممنون عزیزم بابت راهنماییت😍💝

دختر من از اول نخورد منم عزای از شیر گرفتن دهرم بجاش

منم غمم گرفته بدجور

وای من دلم نمیااد فکر کنم باخودش گریه کنم اونموقع کمیخام بگیرم ازش😪

من ک از اول بهش ندادم😂

سوال های مرتبط

مامان بهنام مامان بهنام ۱ سالگی
بالاخره از شیر گرفتم
مامانایی که بچه هاشون فقط زیر سینه میخوابن بیان تجربمو بخونن، اول روش تدریجی رو انتخاب کردم به مدت دوهفته شیردهی رو کم کردم طوری که دیگه تو روز اصلا شیر نمیدادم فقط موقع خواب ظهر و شب میدادم، بعدش برای خوابش اگه میشد ینی بچه گریه نمیکرد و تو بغلم میخوابید بدونه سینه میخوابوندم بعضی وقتام خیلی بیقراری میکرد دیگه چاره ای نداشتم میدادم، بعد دیدم تدریجی دیگه جواب نمیده تصمیم گرفتم چسب بزنم، دستمال کاغذی گذاشتم دورشم چسب برق زدم شب اول گریه کرد بهش نشون میدادم درجا ساکت میشد یه کم بیقراری کرد راش بردم خوابید تا صب هم یک بار پاشد باز همین کارو کردم خوابید، شب دوم راحت خوابید تاصب بیدار نشد، ولی شب سوم اولش خوابید ولی دیگه ساعت 5 پاشد دیگه هی بیدار میشد تا 9 صب، پدرم دراومد، خیلیییی سخت گذشت پامیشد گریه میکرد به بدبختی میخوابوندمش باز دودقه بعد بیدار میشد، خلاصه که همین بود و الانم یک هفته گذشته عادت زیر سینه خوابیدن از سرش افتاده، روپا اصلا نمیخوابید الان بعضی وقتا بیخوابه، کلا گریه و نق نقش تو طول روز خیلی کم شده چون قبلا همش نق میزد که سینه بدم الان دیگه نه 👌
مامان ♥️mahour🧿 مامان ♥️mahour🧿 ۱ سالگی
تجربه از شیر زدن پسرم❤️🤤
که میخان بچتون از شیر بگیرین اگه دوست داشتن از تجربم استفاده کنن اگه هم نه که هیچی نیان بگین ایطور بچه اذیت میشه ...

روز شنبه عصر ساعت ۵ بردمش خونه داداشم با بچه ها بازی کرد دیگه منم کمک زن داداشم فرش شستم خواهرم هواسش به بچم یا بقیه بود بچه خیلی دورش بودن دیگه تا ساعت ۱۰ شب بهش شیر دادم باز بازی کرد نزاشتم بخواب تا خوب خسته بشه
ساعت ۱۲ شب خسته شد و دیگه شیر بهش دادم گرفت خوابید
مثل شب های قبل که ساعتش می دونستم کی بیدار میشه بیدار شد ساعت ۲ شب
و من از قبل عطاری بهم یه پودری داد به اسم صبر
زدم رو سینم فقط گذاشتم یکم بوش کنه دید بوش بده دیگه شیر نخورد درحد دو دیقه گریع کرد بعدش خوابید
باز ساعت
ساعت ۴ بیدار شد شیر خاست سرگرمش کردم
اهنگ گذاشتم واسش دیگه با آهنگ خوابید
ساعت ۷ صبح بیدار شد دیگه براش آب شربت لقمه نون پنیری براش گرفتم خورد سیر شد خوابید تا ساعت ۱۰ صبح
دیگه بعدش باز بیدار شد سرگرم شد با بچه داداشم اومد نگاه سینم کرد منم بهش گفتم اخ دیگه خودش هم فهمیدکه نباید بخوره هی می گفت اخ
ساعت ۲ظهر شد غذا دادمش خورد خوابید
ساعت ۴ بیدار شد دیگه خواهرم بردش بیرون سرگرم شد باز اومد تقویتش کردم بادام‌.. خورد دیگه یکم بازی کرد
دیگه ساعت ۹ شب یکم خوابید بیدار شد گذاشتم یکم دیگه خسته بشه و شام باز بهش دادم خورد دیگه ساعت ۱۱ نیم خوابید
مامان رادین مامان رادین ۱ سالگی
مامان ها رادین بشدددت عاشق پستونکه. با پستونک میخوابه با پستونک بیدار میشه نصف شب اگه پستونک از دهنش بیفته گریه میکنه که بذارم دهنش یوقتا خودش تو رختخواب پیداش میکنه میذاره دهنش میخوابه. با پستونک بازی میکنه حتی یوقتا وسط غذا پستونکشو دو تا مک میزنه بعد ادامه غذاشو میخوره 😂😂😂😂 منم تا دو سالگی هیچ اصراری ندارم پستونکو ازش بگیرم. ولی امروز از صبح به طرز عجیبی پستونک نخواست. بیدار شد سرحال منو بیدار کرد گفت هاگا هاگا یعنی جارو بیار باهاش بازی کنم جارو بزنیم 😂 بعدشم پستونک نخواست تاااا بعد از ظهر موقع خوابش بازم بهانه ی پستونک رو نگرفت ولی شیشه شیر میخواست که آب بخوره و بهش دادم و بازم گفت آب میدونستم بخاطر سرشیشه مکیدن الکی آب میخواد پستونکو گذاشتم دهنش خوابش برد پستونکو دروردم از دهنش در کمال تعجب بیدار نشد. چند دقه پیش چشماشو باز کرد باز هم در کمال تعجب پستونک نخواست دید من کنارشم دستمو گرفت خوابید. بنظرتون یعنی آمادگی داره پستونکو ازش بگیرم؟ فقط موقع خواب وقتی خیلی گیج میشه بدم بهش وقتی خوابش برد از دهنش در بیارم و کم کم موقع خواب هم بهش ندم
مامان قند و نبات مامان قند و نبات ۱ سالگی
این یک تجربه شخصی بوده و ممکنه برای بچه شما متفاوت باشه.
امروز روز سوم و ۴۸ ساعت از واکسن میگذره .
روز اول خوب بود اما بعد خواب بعدازظهرش داستان شروع شد درد ،گریه ،تب ... در حدی بود که فقط باید بغل میکردم راه می‌بردم
درد پاش خیلی اذیت میکرد بعد راضی شد بشینه بازی کنه اما تکون نمی‌خورد جای واکسن هم یکم ورم کرد که نمیذاشت کمپرس سرد بزارم
دیگه شب عمه اش اومد پاشد راه رفت بازی کرد درد داشت اما خب حواسش پرت ک میشد ترسش از درد یادش میرفت. شب خوابید و من تا حدود ۵ صبح بیدار بود و دائم تب چک میکردم . تبش هی بالا و پایین میشد من با یه رکابی و پوشک خوابوندمش و سعی می‌کردم جابجا کنم که زیربغل و زیر گردنش خنک بشه داغ که میشد رکابی رو میدادم بالا شکمش خنک بشه اصلا کار دیگه نکردم فقط زمان میدادم دوباره خنک بشه حتی دمای گردنش تا ۳۸.۹ هم رفت ولی چون ناله نداشت و خواب بود منم کاری نداشتم فقط هر ۴ ساعت قطره استامینوفن دادم.

روز دوم هم هر ۶ ساعت قطره دادم و صبح ک بیدار شد باز هم از درد پا نمیخاست راه بره اما گذاشتیم زمین و هرچی اصرار ک بغل کن بغل نکردیم خودش راه افتاد حالا آروم تر ... بعد خواب عصر هم مثل روز اول درد داشت و یکم تب کرد اما خب زود اوکی شد بشدت روز اول نبود .
من فکر میکنم بدلیل اینکه تو خواب تکون نمی‌خورد پاش و خشک میشد دردش بیشتر میشد هرچی راه می‌رفت اوکی میشد .
امروزم ۶ صبح یکم داغ بود اما حقیقتش دما نگرفتم خودم گیج خواب بودم فقط کولر روشن کردم و آب دادم خورد خنک بشه ک با دست دماشو گرفتم بعد خودش آروم شد خوابید ...
هنوزم یکم درد داره نمیزاره ب پاش دست بزنم .

درکل این واکسن شب اول و روز دوم یکم سخته اما انقدررر که ترسیدم نبود.
و حتما کمکی داشته باشید سرگرم بشن 😊