۱۰ پاسخ

تنها که نیستی پدر که سهله جدآبادمو آورده جلو چشم

آخی که هممون در همین وضعیتیم اصلا تنها نیستی

پسر من نه تنها روزا پدرما در میاره شب ها هم خواب نداره و من تا صبح هر نیم ساعت باید بیدار بشم بهش شیر بدم
شغل شوهرم جوریه که زیاد خونه نیست و ما از صبح با هم کلنجار میریم تا شب بشه یه دیقه هم بزنم بیرون انقدر شیطونی های وحشتناکی میکنه که ترجیح میدم بمونم خونه
خونه کسی میرم مثل خونه خودم امن نیست باید همش دنبالش باشم هرچند دقیقه هم اطرافیان تکرار میکنن مواظب بچت باش و اعصاب منو خورد میکنن

ن منم همینم مث تو گلو

بله همینجپره غصه نخور هممون یک مش
ت مادر بی پناه رنج دیده هستیم

فک کنم بچه ها همه تواین سن تازه شیطونیاشون شروع میشه ، من شاغلم‌عصر که میام خونه تا وقتی بچم میخوابه در حال بازی و کلنجار باهاشم ... اصلا یه وعضی بخدا ... اما میدونی با خودم میگم بی خیال سختیه این روزام‌میگذره و در آینده حسرت وقت نذاشتن واسشو نمیخوری

همه همینن
من با دوتا درگیرم

عزیزم درخواست بده گروه دارم مامانا ان

منم پسر پدرم در اورده حوصلشو ندارم کم اوردم شوهرم کارش جوری ناهار میاد میخوره و میره تا اخر شب تنهایم توخونه .تو این شهر خراب کسی رو ندارم بریدم از زندگی 🥹

پسر منم‌همینطوره عزیزم سنشونه بزرگتر میشه بتونه حرف بزنه و حرفاتو بهتر بفهمه شرایط بهتر میشه
پسر من که همش میخواد بره بیرون در رو از بالا قفل زدیم که بتونه درو باز کنه خودش در خونه رو باز می‌کنه جدیدا هم چیز می‌زاره زیر پاش می‌ره بالا که به چیزا برسه
شبا تا صبح چند بار بیدار میشه اونم با صدای جیغ بلند شیر میخواد مگه اینکه تو بقل خودم ی‌خوابونمش منم شاغلم یه بچه دبستانی هم دارم شوهرمم همش سر کاره خیلی خسته میشم اعصابم داغون شده

سوال های مرتبط