من فقط دنبال ساعت میگشتم ببینم دقیقا چه ساعتی به دنیا میاد😂😂
بمیرم واسه دغدغه ای ک داشتی🥹😘
دغدغه من این بود کی دردام شروع میشه😬
هی میگفتم الان میمیرم
بچم بی مادر میمونه🤒
من خودم پول از مادرم قرض کرده بودم قبل زایمان بهش داده بودم فقط دغدغه م این بود بچه دوممو مث اولی بیمارستان ناقص نکنه و دلم برا بچه اولم تنگ شاه بود چیکار میکنه...
آره دقیقا حرف منم این بود ک ببینم چ ساعت دنیا میاد و دقیق یادم باشه
من سر پسرم ۳۴,هفته زایمان کردم ولی چیزی از زایمان زودرس نمیدونستم تنها دغدغه ام این بود سزارین کنم وموقعی داشتم طبیعی زایمان میکردم همش دعا میکردم کاری گیرشوهرم بیاد
اما سر دخترم دیگ میدونستم زایمان زودرس چیه ۳۷ هفته درد گرفتم همش دعا میکردم زایمان نکنم تنها دغدغه ام این بود رسیده باشه نره دستگاه و خداروشکر نرفت🤲💞
من حین عمل انقددددد تنگی نفس داشتم و نفسم بالا نمیومد،همش نگاهم به مانیتور بالا سرم بود خطای ضربان قلبم و نگاه میکردم میترسیدم وایسه یه دفعه🫣
سر بچه اولم که دغدغه ای به جز سالم بودنش نداشتم
سر بچه دومم فقط میگفتم خدایا کی میرم اتاق عمل این بیحسی رو بزنن تموم بشه
من حالم بد بود. منو بدون خون راه نمیدادن اتاق. عمل. قرار بود رحمم دربیارن. دکتر بیهوشی نبود. دغدغم این بود ک رحمم درنیان. ترس وحشتناکی داشتم
با کمردردم و بدن پاره پوره چجور بخوابم...۱
دغدغه ام این بود خودم زنده میمونم بچمو ببینم
زایمان من خیلی طولانی بود بنظرم همش کش نوار قلب بچه دور شکمم بود پرستارا هی میومدن سفت تر میکردن. از یه طرفم وقتی فهمیدن آب دور بچه کم داره میشه بهم سوزن فشار زدن. دردام شروع میشد پرستارا معاینه میکردن میگفتن هنوز دهانه رحم باز نشده میرفتن. همراه گذاشتن یکی بیاد تو اتاقم عمه ام اومد کیسه آب گرم میذاشت رو کمرم دردم کمتر میشد. هرچی زنگ میزدن به ماما همراه نمیومد مامانم التماس میکرد ک توروخدا بیا تا اومده چقد سروصدا کرد که وضیفه ما نیست الان بیایم تا اون اومد شده بود ۴ سانت .یه چیزی برداشت نمیدونم خداییش چی بود کیسه آب پاره کرد گفت پاشو ورزش کن همش حس میکردم داره بچه میوفته کم کم نفس کم اوردم گفتن افت فشار داری باید سزارین شی التماس میکردم که نه میتونم تحمل کنم میخوام طبیعی زایمان کنم بردن اتاق برا سزارین دکترم اومد گفت نه سر بچه مشخصه یه زور بیشتر نیاز نیست بچه به دنیا اومد تو اتاق سزارین که بودم دورم ک نگاه کردم وای پر از پسر بود همه پرستار بودن داشتم از خجالت آب میشدم بخدا. بعدش پسرمو نشونم دادن .دغدغم این بود سر زایمان اگه مردم از درد زیادی بچمو به کی میدن به خانوادم یا شوهرم😅😅
من فکر میکردم که درد بعدش چطوره یعنی از پسش برمیام با خیلی شدیده و هوچی گری در میارم😂
چون دخترم ۸ ماهه دنیا اومد همه میگفتن نمیمونه ۲۲۰۰ بود دغدغم این بود خدایا اینهمه اذیت شدم بدون درد۱۴ ساعت توبیمارستان عذاب کشیدم یعنی بچم میمونه برام یا شب و روز همش باید با استرس باشم ...ک خداروشکر ۷ ماه و خورده گذشت وخانمی شده
من ک میگفتم کی برم خونه بغل شوهرم بخوابم😂🤣🤣🤣🤣🤣
یعنی آنقدر کم دستین
اول که رفتم برای طبیعی همش خدا و بابام خدا بیامرز رو التماس میکردم و ازشون کمک میخواستم که بتونم طبیعی بچم رو به دنیا بیارم که نشد بعدشم سزارین شدم و همش میگفتم بیچاره شدم کمر درد رو بعدش چطور دووم بیارم
من گفتم فقط به دنیا بیاد بعد همش میگفتم یه برگه بدن دستم وصیت بنویسم گفتم واقعا دارم میمیرم
دغدم این بود که من دهانه رحمم باز نمیشه روی چهار سانت مونده چرا نمیبرنم اتاق عمل الکی دارم درد میکشم 🤣🤣
دغدغه من این بود بعد کلی سختی منم مثه مامانادیگه بچه امو بغل بگیرم برم خونه آخه من قبلا دوقلوهاموازدست داده بودم نارسایی رحم دارم سرکلاژ میشم خیلی عذاب کشیدم آخرش موفق شدم
من فقط سالم بودن بچم ..بعداون لحظه بعد سز گریه هم نکرد قلبم دگنمیزد خیلی بد بود لنتی جونم از تنم در رفته بود وقتی صداهای پا حرفای اروم ایناعه بقیه و میشنیدم.. البته خواهر ماهم داستان داشتیم سر پول چون لنتی همچی باهم اومده بود رهن اضافه خونه و همچی ولی باز ی چک ک کارکرده بود ۱۵ تومن و دادیم ب داداشش ک هنو تاریخش ماه بعد بود پول دادبهمون بایکمم روش گذاشتیم
ایمان سختی داشتم و بچه اصلا بیرون نمیومد و یه دکتر دیگه رو صدا زدن و دیگه به من نگفتن زور بزن خودشون افتادن رو شکمم یکی رو شکمم یکیشون از پایین همش فکر میکردم حالا میمیرم
دغدغه ام این بود که بچم سالم باشه آخه ۳۴ هفته داشت بدنیا میومد.بارداری کاملا عادی ام داشتم
اینکه نمیرم😂😂
قراربود طبیعی زایمان کنم ولی یهو گفتن باید سزارین بشم ودلهره سالم بودن پسرم وسزارینی که اصلا آمادگیشونداشتم
ای وای چه دغدغه بدی داشتی
من به جز سالم بودن بچم
به کلیپ اتاق عمل فکر میکردم چطور شده
چون بی حسی برام اثر نکرد بیهوشم کردن
میکفتم چشام بسته چطور تو فیلم افتادم
دغدغه من این بود زود تربزام واز درد خلاص بشم
افسردگی بعد زایمان نگیرم که گرفتم😅😅عجب اسکولی بودم
دغدغه ام این بود ارسال خانم باید ۱/۱/۲۰۲۴ به دنیا میومد
چرا ۱۰روز زودتر بدنیا اومد😂😖
دغدغه منم این بود که خدایا هردوسالم بیرون میایم یا نه 😔😔💔❤️🩹
اینکه آیا خودم سالم از اتاق عمل میرم بیرون ک بچمو بغل کنم یا نه 🥹
هزینه بیمارستان 😔😔
دغدغه من این بود که بچم سالمه یا نه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.