صبح که داشتم پسرمو میبردم مهد… گفتم مامان میخوای برات ابمیوه و خوراکی بگیرم ( ترجیم اینه ندم ولی چون دست بچه های دیگه دیده بودم گفتم شاید دلش بخواد)
گفت برای بقیه هم میگیری گفتم نه مامان ، من مادر توام برای تو میگیرم.. گفت نه نمیخوام ، اون روز که ابمیوه داشتم هانا گریه کرده بود…
از صبح قلبم اکلیلیه💖
خدایا شکرت واسه شعور و مهربونیش♥️

تصویر
۱۵ پاسخ

چ قد خوب.خیلی دوست دارم سهراب ببرم مهد ولی حس میکنم هم زوده.هم بخاطر اینا مریضی های مختلف میترسم

من نمیبینم تاپیکاتو ...آخ دورش بگردم بخاطر این مهربونیش قند عسل 😍❤️

الهی فدای فهم و شعورش❤️

ای خدااااا
بگردممممممم

اینارو کی گذاشتی من ندیدم🫠

قربون اون ظرف غذای خوشگلش😍
از مامانش یاد گرفته مهربونیو مطمئنا
امیدوارم همینجوری بمونن 🥲

وای خدا چ مهربون

ای جانم وسیله هاشو🥺منم میخوام بعد ۳سالگی مهد بفرستم‌

عزیزم پسرمنم ۳ سالش میخوام بزارم مهدامابعضی هامسون پروترمیشن شلوغ ترمینال راسته؟؟؟

عزیزم شما کجا ساکن هستین

سلام عزیزم خوبی؟خیلی وقته نیستی🥲آخی عزیزم چقدر مهربون🥺
سوسن جون حامی جانو مهد ثبت نام کردی خوبه؟منم خیلی دوس دارم اما نمیدونم چرا میترسم از مریضی هم میترسم

وای خداااا چه ناز

او‌ فدا بشم

اوخداااا چه عسلیه 😍😍 خدا حفظش کنه

عزیزم....مثل مرسانا
کوچه بخواد بازی کنه باید برای هنه دوستاش خوراکی بخرم میگه مامان یموقع دلشون میخواد گناه دارن

عزییزم😍 مهد واقعا بچه ها رو رشد میده

مقالات مرتبط

رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
تزیین صبحانه کودک
تزیین صبحانه سلامت برای مدرسه کودک و مهد 1402 +عکس

سوال های مرتبط

مامان محمدامین مامان محمدامین ۳ سالگی
پسرمو مهد گذاشتم بعد برگشتی دیدم صورتش جای چنگ وزخمه😕😕 گفتم چیشده
یکی از بچه های مهد اینجوریش کرده بود
بعد به مربیشون گفتم گفت خب ی سری از بچه ها شیطونن همین ببخشید

انقد ناراحت وعصبیم

پسر من اصلا دست بزن نداره و مظلومه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۳ سالگی
اومدم قبل خواب واسه دخترم قصه تعریف کنم گفتم اولش در مورد مدرسه و مهد کودک یه کم براش بگم شاید جالب باشه دوست داشته باشه گفتم بزرگ بشی بری مدرسه کلی دوست پیدا کنی و فلان‌‌….:دیدم گفت مامان تو هم بیا گفتم باشه میبرم میرسونمت گفت نه تو هم بیا گفتم جای مامانا نیست جای بچه هاست با ذوق تعریف میکردم خوشش بیاد دیدم شروع کرد به گریه نه من تنها نمیرم و فلان مگه آروم می‌شد دیگه هر چی میگفتم😔اشتباه کردم اصلا نباید همچین چیزی رو الان تعریف میکردم😔
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ليان مامان ليان ۳ سالگی
سلام
مادرهای عزیز،دخترم رو به اصرار خودش تقریباً دو هفته قبل بردم مهد کودک ثبت نام کردم از چهارشنبه میگه من نمیخوام برم مهد،گفتم شاید چون خوابش میاد بهونه میگیره بردمش مهد و به سختی ازم جدا شد.
امشب هم با کلی گریه خوابید که من نمیخوام برم مهد و آخر که دید میگه باید مهد بری گفت من رو ببر ی مهد دیگه من می‌خوام جای دیگه درس بخونم.
الان واقعا دو دلم باهاش چیکار کنم اگر مبرم و یا ببرم جای دیگه میترسم عادت کنه و بخواد خواسته هاش رو با گریه پیش ببره
اما اگر ببرمش مهد دل نگرانش هستم که نکنه بچه ام اذیت بشه و تو روحیه اش اثر بذاره و یا چیزی شده که اصرار داره مهد نمیره.
اگر تجربه ای تو این زمینه دارید لطفاً کمکم کنید.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آسو مامان آسو ۳ سالگی
سلام مامان ها، دخترمن نه قرمز میشه نه جوش میزنه , نه هیچ علامت دیگه ای .ولی نمی‌دونم چرا دخترم میگه بدنم میخاره.
به دکترم گفتم ،گفت شاید میخواد غذا نخوره میگه.
کسی می‌دونه دلیلش چیه؟! تجربه ای دارید؟!
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دخترم مامان دخترم ۳ سالگی
به همسرم گفتم آبمیوه خریدشربت تولیوان کوچیک ریختم آبمیوه ریختم به دخترم گفتم بیابهت آبمیوه بدم گفت باشه دادم یه کم خوردگفت وای چقدرتلخه بعدگفت شربت ریختی داخلش دیگه نخوردتوروخدابگین چجوری بدم بهش چجوری گولش بزنم فقط شربت استامینوفن رومیخوره بعدپلارژین مزه اش خوبه یاپلارژین کیدز؟
خواهش میکنم جواب بدین
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان جیگر خانوم مامان جیگر خانوم ۳ سالگی
سلام، مامانا من ماه پیش اقدام کردم و این ماه منتظر بودم یا پریود بشم یا اینکه باردار بشم
خلاصه بعد. پنج روز که از موعدم گذشت دو روز پریود شدم، با خودم گفتم پریود ک دوروز نمیشه ، برای احتیاط رفتم ازمایش و عددش ۸ بود و ازمایشگاه گفت نه مثبته نه منفی ، بردم دکتر ، دکتر هم چیزی نگفت فقط گفت دوروز دیگه تکرار کن
ممکنه با وجود خونریزی که دوروز داشتم باردار باشم؟
میترسم خارج رحمی چیزی باشه خیلی استرس دارم
مامان سام️ مامان سام️ ۳ سالگی
من تو عمرم اینقدر گریه نکردم😭😭
چشمام باز نمیشه بخدا از دست این بچه
اینقدر گفتم بجو اینقدر گفتم بخور اینقدر گفتم قورت بده
اینقدر امید داشتم ک امشب نخورد عیب نداره فردا صبح میخوره و بازم همین آش و همین کاسه بخدا دیگه دیوانه شدم خدایا چیکارش کنم ای بچه روانی شدم
از بس همه مسخرم کردن دیوانه شدم
از بس بی محل کردم و بدتر نخورد مردم
از بس دورش بودم مردم
دیگه نمیدانم چ‌بکنم خدا😭😭😭😭
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان آراد خان مامان آراد خان ۳ سالگی
دختره به ماشینم تکیه داده بودش خواستم حالشو بگیرم گفتم ماشین خودته ؟
گفت نه کی دیگه از این لگنا سوار میشه ؟
گفتم آره بابا و پیاده اومدم خونه😂🤣🤣
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌•‹𝗝𝐨𝐢𝐧›• ‌⇨ @MOUZ_MiGHOLi 🍌
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام خانمای شیرازی من امروز رفتم آن تی گفت همه چی خوبه بعد دکترم یه آزمایش نوشته بود رفتم نیلو انجام دادم بعد گفت دلیل اینکه این آزمایش دکتر نوشته چی بوده گفتم نمیدونم بعد گفت مشکل ژنتیکی تو خانواده داشتین گفتم نه گفت سنت بالای ۳۵ بوده گفتم نه بعد چم تا گزینه دیگه گفت که هیچکدوم شامل من نمیشد بعد گفت شاید دکتر خواسته چک کامل بشه هزینش شد ۶ملیون جوابشم گفت تا دو سه هفته دیگه مشخص میشه الان نگران شدم خیلی میگم یعنی دلیل اینکه این آزمایش نوشته چی بوده نکنه مشکل داشته باشه آزمایش شما چطور بود هزینش چند بود جوابش چند روزه بهتون دادن ،؟
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان آرتمیس مامان آرتمیس ۳ سالگی
بالاخره موفق شدم و آرتمیس رو به طور کامل از پوشک گرفتم 🤩
دو سال شش ماهگی اولین قدم برای از پوشک گرفتن رو برداشتم و فقط موفق شدم زمانی که جیش داشت بره دستشویی . یک ماه بعدم پوشک شب رو برداشتم . ولی چون دفعه اول به خاطر یبوست درد کشید دیگه هر وقت بهش گفتم بریم دستشویی پی پی کنیم میگفت نه درد داره . تا تولد ۳ سالگی که بازم بهش گفتم . و اونم میگفت مامان من بزرگ شدم ولی تو پوشکم پی پی میکنم🤣
اوایل هفته پیش گفت پی پی دارم گفتم بریم دستشویی . مامان خیلی ناراحته و کلی حرف زدم . اونم رفت خودش پوشک اورد و گفت نه 🤣
ولی در اخر با ناراحتی رفت سمت دستشویی و یه یک ربعی نشستیم . در اخر چون یبوست نبود پیپی کرد و الان راحت شدیم . هر روز میره دستشویی میگه مامان من دیگه بزرگ شدم تو پوشکم پی پی نمیکنم 😎
در کل خیلی برای حرف دیگران خودتون و بچتون رو اذیت نکنید . اگه برگردم عقب اون سه روزی که خیدی بهش فشار اوردم برای پی پی کردن تو دستشویی رو انجام نمیدم . چون فقط ترسش بیشتر شد و هیچ فایده ای نداشت جز زجر خودم و دخترم🤕 الان که سه سالش شد به راحتی رفت و پی پی کرد 😍
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ارین کوچولو مامان ارین کوچولو ۳ سالگی
سلام خانما من دقیقا دوهفته پیش برای عمل چشم نوبت گرفتم به مامانم گفتم مامان جایی نمیری من تو مهر میشه عملم گفت نه من کلا دیگه جایی نمیرم چون کلا بهمون جا ندادن مامانم اینا ددماه پیش شمال بودن گفت دیگه نمیریم حالا من امروز رفتم کارامو کردم عملم افتاد ۱۴ مهر مامانم میگه تو گفتی اوایل مهر من ۱۶ میرم سفر
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۳ سالگی
سلام مامان ها پسر من خیلی کم رو هست و جدیدن از بچه ها کتک میخوره نمیدونم چکار کنم باهاش با دوستاش هم میذارم بازی کنه اما اگه کسی ازش چیزی بگیره می‌ترسه تنهایی بره پس بگیره چند روز پیش تو پارک پسری موتورش رو گرفت گفتم برو بگیرش رفت به بچه گفت اونم چنان با دست زد تو صورتش که جیگرم آتیش گرفت منم گفتم بزنش گفت مامان مگه نگفتی نزن بد هست
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مایا مامان مایا ۳ سالگی
دخترم خیلییییی لجباز و حرف گوش نکن شده واسه اماده کردن و لباس تنش کردن باید خیلییی انرژی بزارم امروز از کوره در رفتم چون از صبح بابت هرچیزش انرژی گذاشتم دیگه اخراش بود به شوهرم گفتم حاضرش کنه ببره مهد گفت خستم منم رفتم از دخترم چندبار خواهش کردم بشینه امادش کنم گفت نه نمیام منم دگ وحشیانه بلندش کردم داد زدم با زوووور و وحشیانه لباساشو تنش کردم بعدش از فشار عصبی بود یا خستگی بود از حال رفتم الانم داغونم نمیدونم شاید من اصلا نمیتونم بچه داری کنم یا بچم عجیبه🤐
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان پرنسس👸🏼 مامان پرنسس👸🏼 ۳ سالگی
مامان جونا داغونم داغون پسرم ۸ سالشه اون مریضه
دخترم الان یه هفته مریضه بعد سه چهار روز تب های شدیدش قطع شد بعد دوسه تا سرم
حالا خودم از پریشب گرفتم داغونم سینم عفونت کرده دست و پاهام اینقد درد میکنم نمیتونم بلند شم
دخترم بی حال سرفه های چرکی داره نه شربت میخوره نه غذا
دکتر ۷است بستری کنه گفتم نه سرم بدین شاید خوب بشه چیکارکنم خدایا خسته شدم‌دست تنها نه میتونم به بچه ها بریم نه میتونم بلند شم دخترم کوچلوعه دلم براش‌کبابه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان وروجک مامان وروجک ۳ سالگی
سلام مامان های گل میخوام دوباره امتحان کنم و باهاش تمرین کنم برای از پوشک گرفتن انشالله اینبار همکاری کنه پسرم
دوسه ماه پیش سعی کردم بگیرم ولی توی شورت شو کثیف میکرد هیچی نمیگفت قبلش که من جیش دارم واینا بعد میبردم میشستم واقعا کلافم کرده بود گفتم الان شروع کنم شاید امادگی داشته باشه
حرف اطرافیان که هست بماند مثلا میگن ععع سه سالشه هنو پوشک میکنی از اینطرفم غر زدن همسرم که میگه دیر شده
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر