۷ پاسخ

هیچی. فقط و فقط بیتوجهی.

از کجا شنیده این حرفا رو؟

من تو قصه ای که شبا براش تعریف میکردم و اینکه هیچ بچه ای با گسی دست کنه تو دماغش بازی نمیکنه ترکش دادم

وای دختر منم بددهن شده مدام میگه پدرسگ بیشعور مرض .نمیدونم چیکار کنم یهو جلو خانواده هامون میگه اونا بهش میخندن نمیدونم چیکار کنم عادت شدیدی کرده به این حرفا

پسرم منم همینطور شده بود منم گفتم زبونت میکشم بیرون یا باهاش قهر میکنم دیگه نمیگه

بهترین راه تربیتی که خودم تجربه داشتم سرسنگین شدن با بچه بهش با زبون خودش بفهمون که از این کارت ناراحتم محل نزار بهش

یه مدت فقط بی محلی کن از سرش میافته
چی میگه مگه؟

سوال های مرتبط

مامان ماهور مامان ماهور ۳ سالگی
مامانا دخترمن یه مدل بچه ای هست که اگه خیلی دادبخوره خیلی بگن نکن یاواکنش نشون بدیم به کاراش بدترمیکنه من تاجای ممکن فضای زندگیمواروم نگه داشتم تاروحش لطمه نخوره درسته یه جاهایی هم ازدستم درمیره ولی درکل نمیزارم عصبی بشه ،دخترخیلی باهوشیه همه چیومتوجه میشه باهاشم خیلی حرف میزنم راجبه کارای بدوخوب همشونم میدونه ولی بعضی اوقات یه کارای بی ادبی میکنه مخصوصا توجمع مثل پرت کردن دست تودماغ کردن حرف بدزدن،یازدن البته همیشه نیست نمی دونم یهویی اینجوری میشه
امروز همراه پدرومادرم اومدم خونشون که توروستاست چون تعطیل بود گفتم بچه بیادحال وهواش عوض بشه،ازغروب بچه لجبازیشوشروع کرداصلانمی دونم چراشبم اومدم تکیه محل مراسم بود اولش خوب بودیهو شروع کرد دستشوتودماغ میزاشت میخورد خالشومیزد میپرید روسریومیکشید من هی فتم ماهوربشین اصلاحرف منوادم حساب نکرد موقع شام داشت همرواذیت میکردبردمش بیرون بهش گفتم الان میریم خونمون تاتوباشی دیگه کارای زشت نکنی گریش گرفت گفت مامانی دیگه نمیکنم یکم دادش زدم یهودیدم حالش بهم خورد دست وصورتشوپاک کردم گفتم میریم داخل میشینیم تا بریم خونه ارومترشد،اومدیم خونه هی بابام گفت فلان کارونکن دخترمنم توسینی انجیربود همشوریخت پدرمنم زدتوگوشش دادش زد گفت ببربخوابونش دیگه دخترم بغض کرد ولی یه جوری شد تابه زور خوابید من خیلی ناراحت شدم شب بدیو گذروندم شماجای من باشین چیکارمیکنین بارفتارای بچم بابی مسئولیتی پدرش رفتارای پدرم ....
مامان مامان کوچولو مامان مامان کوچولو ۳ سالگی