۶ پاسخ

عزیزم بگو ماشاالله خوب پسر شما هم کولیک داشته هم رفلاکس اما حتما بچه جاریت هیچ کدومو نداره منم پسر اولم کولیک داشت تا شش ماه پدر منو در آورد اما فرحانم کولیک نداشت خیلی اذیت نشدم

هم دردیم منم دخترم خیلی اذیت کرد و گریه میکرد
دختر داداشم انقدر ماهه نه گریه میکنه فقط دنبال خوردنه پسونک شوت میکنه بیرون چیزی بخواد بخوره😄بغلش میکنم تو دلم میگم یعنی میشه یه بچه آرووم من داشته باشم کیفش ببرم
آخه عاشق بچه ها بودم و دخترم نوزادی بدی داشت الان هم خدای لجبازیه

گاهی ژنتیک هم هست
من کلا آروم و منطقی ام بچه هام آروم منطقی ان
کلا خود منن در سایزهای مختلف
صبورم هستیم دیر گریه مکنیم 🥴🙃

عزیزم من هر دوتا بچه هام آروم بودن همش شانس نیس که
انگار حالتای بارداری هم اثر میزاره روی بچه

شاید اونم سر قبلی اذیت شده باشه عزیزم ، انشاالله نی نی بعدی شمارو اذیت نمیکنه

دقیقا من میبینم ینی از دیوار صدا درمیاد از بچه بعضیا نه .

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۹۶....
بهنام دوباره شروع کرد به اینکه باید دوباره بچه بیاریم.....
راستش خودمم دلم می‌خواست یه بچه دیگه بیارم و دخترم تنها نباشه....
درسته هدیه بود ولی خب قرار نبود که تا همیشه پیش من باشه....
بعد از چند ماه دوباره باردار شدم و این سری بچه پسر بود....
متاسفانه توی بارداری افسردگی گرفتم.....
و بعد از زایمان هم که افسردگی بعد از زایمان خیلی شدید گرفتم.....
روزام فقط با گریه می‌گذشت.....
هر روز به این فکر می‌کردم که چرا مادرشوهرم رفت.....
گاهی به خودم می‌گفتم چرا بچه رو دادم به زن داداش....
دیگه به حدی رسیده بودم که مه از دستم داشتن عاصی می‌شدن.....
بهنام منو برد پیش یکی از بهترین روانپزشک‌های شهر....
و اون تایید کرد که من دچار افسردگی شدم.....
هر روز بیشتر از ۵ تا قرص می‌خوردم....
و تا قرصا رو می‌خوردم خوابم می‌برد.....
دیگه مسئولیت بچه‌هام بر عهده زن داداش بود....
از هر دو تا بچه مراقبت می‌کرد....
حس میکردم دوباره بهنام سرو گوشش می جنبه....
اما کاری از دستم ساخته نبود....
چیکار میکردم.....
حتی حوصله بچه هامون نداشتم.......
زن داداش حسابی بهم رسیدگی میکرد...‌‌