۱۱ پاسخ

حتما بچه اولتونه😍سعی کنیدقوی باشین شما اون بچه رو به این دنیا اوردین کاملا درکت میکنم خیلی شرایط سختی داریم هممون ولی به این فکرکن یکم که بزرگتربشه میشه بهترین دوستت بعدها به خودتت افتخارمیکنی که این روزای سخت روسپری کردی

وای منم همینم تازه کمکی هم ندارم خدا صبر بده

مشکل هممون همینه شوهر منم همینه
ولی چ میشه کرد...صبر و ا خدا میخوایم کمکمون کنه

من بچه اولم ک بدنیا اومده بود
روزها خیلی گریه میکرد
نمیدونستم چشه
فقط الکی تکونش میدادم
بعدها فهمیدم گرسنه میموند
تو اول ب خودت برس
نزار ضعف کنی
اگه ب بچت شیر میدی از شوهرت بخواه بهترین ها و مقوی ترین ها رو برات بخره
اگر شیرخشک میخوره ازش بخواه بهترین شیشه شیر و شیرخشک رو براش بگیره
گاها مسئولیت بهش بده
مثلا سر شب به بچه بگو برو پیش بابات ی کم بازی کن تا مامان بره دوش بگیره و بیاد اخه امروز خیلی کار کردم و خستم. با این زبون نرم همه چی حل میشه. بچه ها الکی گریه نمیکنن مشکلش رو حل کن البته الان بچت در آستانه دندون در اوردن هست و حتما اذیته. اما یکی دوماه دیگه تحمل کنی راه میوفته خودش و دیگه سرش ب اسباب بازی هاش گرم میشه حال خوب خودت از همه چیز مهم تره.

ببین عزیزم اگه همکاری نمیکنه باهات باهاش حرف بزن بگو بهش میکن زندگی مشترک نه یکی به خوشی یکی به درک بگو منم حالم خوب نیس یکم کمکم کن بذار منم استراحت کنم بدنم ریکاوری بشه اگه مامانت نزدیکته بذارش پیش اونا یکم استراحت کن بعد برو بچتو بیار اکه نه بذارش توکریر پستونک بذار دهنش کاراتو بکن

ببین واقعا از ته دلم درکت کردم ولی سعی کن هچوقت حرصتو سر بچه خالی نکنی گناه داره اون فقط به تو احتیاج داره و فقط خودت میتونی نیازهاشو برطرف کنی اون یه فرشته پاکه که وارد زندگیت شده

سعی کن خودتو کنترل کنی منم دارم رو خودم کار میکنم
چند بار سرش داد زدم و محکم تکونش دادم خیلی عذاب وجدان گرفتم
این طفل معصوما ک چیزی حالیشون نیست
ما مجبوریم صبور تر باشیم
به این فکر کن که این دوره موندنی نیست و میگذره
تا یک سالگی این سختیها هست
بعد انشالله کمتر میشه

من این جور مواقع شروع میکنم اعداد رو میشمارم تا از عصبانیتم کم بشه
بچه منم بی قراره
روزگارمو سیاه کرده
شوهرم صبح میره شب میاد ک اون موقعم منو بچم میخایم بخوابیم
اونم شامشو میخوره میخوابه
فقط وقتایی ک خیلی خسته بشم و حالم بد باشه میام خونه مامانم یکم کمک کنه
مامانمم مشکل دیسک کمر داره و تاندوم دستش پاره شده نمیتونه بغل بگیرتش
یکم میتونه کمکم کنه من ی حمومی برم فقط

همه مردا همینن.شوهر منم همینه.از صبح دوتا نسکافه و یدونه انرژی زا خوردم بتونم سرپاشم

عزیزم شرایط سختیه،و میدونم درک نکردن از سمت همسر چیه،ما زنا با بچه کل زارو زندگیمون اوض میشه ولی شوهرامون هیجی،و اینکه واقعا وقتی از شوهرت عصبانی باشی طبیعیه این رفتارا،وای سعی کن بهش اسیبی نرسه

همه ما همینیم منم خوابیدم پسرم بیدار شد نت نتونستم بخوابم ی سر دردی گرفتما

سوال های مرتبط