🤦🤦😫😫

یه هفته بیمارستان بودم از دیروز که اومدم این بچه رس منو کشیده
بابا تو یه هفته چقدر چیز میز یاد گرفته
نمیتونم یه ثانیه از کنارش تکون بخورم
یدقیقه دراز کشیدم چشامو بستم سردرد داشتم پاشدم دیدم نیست
خدایی خیلی خطرناک شده دیگه 😣

تصویر
۱۲ پاسخ

ماشالله 😍سرپا وایمیسه

ایشالا هر چه زودتر خوب میشید و همیشه سلامت باشید. ماشالا چه زود سرپا وایمیسته براش اسفند دودکن

چرا بیمارستان بودین

عزیزم با اوش تمرین میکنی؟

هزار ماشالله چقدر زود

عزیزم ماشاءالله بهش. عزیز مگه دوباره رفتی واسه عمل اخه چند وقت پیش گفتید عمل شدید

اخ اخ اخ لنگه پسر من ۶ ماهگی بلند شد از مبلا گرفت راه رفتن 🤣🤣🤣اشهد خودتو بخون

تو روروئکم گذاشتیش؟؟؟

واییییییی ماشالله جیگر طلا😍😍😍
عب نداره هنو از بیمارستان که بهتره😅😅
خدا رو شاکر باش😍😍😍

ماشاءالله...دختر من با روروئک زرنگ..وگرنه تنبله

عزیزم بچت چند ماهه است

پسر من 😑😑 مامانم همش میگه بیش فعاله بچه ات 🥵

مقالات مرتبط

کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
استفاده از پستانک برای نوزاد و کودک
استفاده از پستانک برای نوزاد و کودک| خوابیدن نوزاد با پستا...
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران

سوال های مرتبط

مامان سید حسین مامان سید حسین ۱۳ ماهگی
مامانا با بچه های شیطونتون چه میکنین؟
من که از بس پسرم شیطون شده ۱ ثانیه نمیتونم از کنارش تکون بخورم همش باید حواسم باشه نره جاهای خطرناک😂
مامان آیهان مامان آیهان ۱۲ ماهگی
پسر من یه هفته دیگه میشه هشت ماهش ولی هنوز خبری از چهاردست و پا رفتن نیست چرا انقد تنبله این بچه😂😂دس دسی بای بای هیچی بلد نیس فقط سه روزه یاد گرفته میگه بابا😂😂
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۰ ماهگی
اگه از این جورابا پای بچه هاتون کردید یه ثانیه چشم‌برندارید ازشون....
در حدی که رفتم پلوپز رو خاموش کردم اومدم دیدم داره دستشو‌میبره تو دهنش یه گوشه این مرواریدا رو دیدم😰😰😰😰
هنوز تو شوکم😬
خدا رحم کرد...
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان حبه‌ی انگور 🌼 مامان حبه‌ی انگور 🌼 ۸ ماهگی
بازم یه شب دیگه و پروژه‌ی خوابوندن دختری که غر میزنه. یاد اون یه هفته‌‌ی قبل از ۶ ماهگیش بخیر که هیچ جاش درد نمیکرد، بازیگوشی هم نمیکرد و یاد گرفته بود خودش بخوابه🥱 چه شبایی بود! چقدر خوب بود! حیف که فقط یک هفته اینجوری شده بود! افسوس! درد و نفرین!
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان رئیس جانم مامان رئیس جانم ۱۴ ماهگی
چقدر استرس داشتم یه موقع جنگ نشه شیرخشک گیر نیاد بچه ام گرسنه بمونه...چقد بابت این مسئله من استرس کشیدم تا الان که بچه ام دیگه غذاخور شده کمتر شیر میخواد...اوف یه درگیری ذهنیم از بین رفت خداروشکر😬😂😂😂
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آوینا مامان آوینا ۱۱ ماهگی
نشستن رو دیگه خودش یاد گرفته ولی هنوز خیلی تعادل نداره چن ثانیه میمونه بعد دراز میکشه😘😘😘
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آرین مامان آرین ۸ ماهگی
داشا بازی میکرد اومدم کنارش دراز کشیدم ی لحظه دیدم خابش بره خابیده چقد دل میسوزه اینجوری 🥹تجربه کردین این لحظه رو؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آیهان و ویهان مامان آیهان و ویهان ۸ ماهگی
من اومدم بعد از هفت ماه زایمان پرچالشمو تعریف کنم
زایمان تو ۲۹ هفته

من دوقلو باردار بودم و از اینکه از اول بارداری چقدر چالش داشتم بگذریم من تو ۲۸ هفته یه پام به شدت ورم کرد یه هفته قبلشم ازمایش داده بودم گفته بودن دفع پروتئین داری ولی کمه و دکتر بی مسئولیتمم اصلا به من هیچی نگفت که چقدر میتونه خطرناک باشه من یکی از بچه هام iugr بود برا همین هردوهفته میرفتم سونو داپلر هیچ مشکلی هم تو شریان ها نبود به اون نی نی م وزنش خیلی کم بود و وزن نمیگرفت کلی استرس داشتم استراحت مطلق و حال بد دکترم بهم گفت من نمیتونم تو رو دیگه قبول کنم چون احتمالا بخاطر اون قلت زایمان زودرس میکنی باید بری یه بیمارستانی که ان ای سیو و پریناتولوژی فعال داشته باشه بگذریم از اینکه من چقدر استرس گرفتم برا اینکه بتونم دکتر پیدا کنم خلاصه یه پای من باد کرد من چنتا بیمارستان رفتم و من و قبول نکردن گفتن فقط دوتا بیمارستان میتونی بری شرایطط حاده اون دوتا بیمارستان قبولت میکنن منم دکتر پریناتولوژی که هر دوهفته پیشش سونو داپلر انجام میدادم تو یکی از این بیمارستانا بود رفتم اونجا خلاصه بستریم کردن اخر ۲۸ هفته بودم چهارشنبه سوری بود من بیمارستان بستری بودم هرروز ازم ازمایش میگرفتن ۴ روز نگهم داشتن دفع پروتئین بقدری رفت بالا که گفتن الان دوتا کلیه ها مادر از کار میوفته و دور از جون بچه هاشم از بین میره
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلسا مامان دلسا ۷ ماهگی
من امروز صبح کامل روح از بدنم خارج شد و برای شاید بگم یه ثانیه تو این دنیا نبودم خیلی حس عجیبی بود اصلا خواب هم نبودم تازه چشمام و بستم دیدم خیلی سبک دارم میرم سمت بالا به سقف دارم نزدیک میشم بعد اون هم با سرعت خیلی زیادی پرت شدم داخل یه تونل پر از نور
هیچی نمی شنیدم فقط سرعت زیاد داشتم میرفتم و یه حس خیلی سبکی اون لحظه گفتم وای بر من یعنی من مردم اینجا کجاست من که همین الان دخترم و شیر دادم چشام و بستم ، همش تو فکر دخترم بودم که اگه گریه کنه کسی خونه نیست اصلا از مردن نترسیدم فقط میگفتم دخترم چی میشه سرعت رفتنم به سمت بالا بقدری زیاد بود که اصلا نمیشه گفت مثل چی ،
پایین پام هم فقط نور بود بالا نور بود هیچی دیده نمیشد کاملا تو یه دنیای دیگه بودم ، بعد یهو که انگار من و از بالا هول بدن دوباره با همون سرعت زیاد پرت شدم پایین و اومدم تو جسم خودم ، دستم و پاهام داغ شد یجورایی درد میکرد نمی‌تونستم تکون بدم انگار از حرکت وایساده بود
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نیلدا مامان نیلدا ۷ ماهگی
مامانا دخترم حالت سجده میخوابه 😑 بچه های شما هم این مدلین ؟
یه شب چشامو باز کردم دیدم دو تا چشم داره نگام میکنه دیدم دخترم نشسته زل زده بهم و حرف میزنه یه انگشتشم تو دهنشه 😐😂 با یه اوضاعی خوابوندمش
یه بار دیدم داره چهار دست و پا میره وسط شب اوردمش تو بغلم پامم گذاشتم روش نتونه تکون بخوره 🫠😂
هیجای خونه دیگه براش امن نیست فقط میره براش مهم نیست کجا میره 🥲
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۷ ماهگی
خدایا دیگه توان ندارم از بس پسرم اذیت می‌کنه گریه نمیکنه ها فضووولی همش میره جای سرامیکا جاهای خطرناک هی باید بگیرمش یا میوفته یا یه چیز دیگه
به هیچ کاری نمی‌رسم واقعا سردرد گرفتم چقدر سخت شد که چهار دست و پا می‌ره 😭
بچه های شماهم همینطورن؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کنجد مامان کنجد ۱۱ ماهگی
یه سوال بچه های شماهم دراز کشیده سرشون تند تند تکون میدن مثل اینکه هی سرَسَری میکنن
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رادین مامان رادین ۱۲ ماهگی
پسرم از دیروز یاد گرفته میگه بابا هی پشت سرهمم میگه 😂
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🧚‍♀️Avin🧚‍♀️ مامان 🧚‍♀️Avin🧚‍♀️ ۱۵ ماهگی
کاش میشد آدمای نفهم رو از دنیا حذف کرد من چقدر حرص میخورم
مریضن سرفه میکنن
نمیدونم گال دارن
بچه رو بغل میکنن بوس میکنن
هرچی تیکه میپرونم هرچی میگم فایده نداره
گاهی دوست دارم خودمو بکشم از دستشون
زیر بغل بچم و شکمش پر از جوشهای ریز شده بود
دکترش نبود بردم یه دکتر دیگه دارو داد گفت حساسیته یه هفته ای برطرف میشه
یه هفته گذشت خوب نشد بردم پیش یه دکتر دیگه تا دید گفت بچه گال گرفته یعنی اون لحظه دوست داشتم سرمو بکوبم به دیوار
دکتر گفت حتما اطرافیان دارن که بچه گرفته
که یادم اومد دیدم بلللله
خانواده شوهرم همه گال گرفتن و دریغ از یه ذره فهم و شعور
میومدن بچه رو بغل میکردن بوس میکردن
بعد که فهمیدن بچه گال گرفته پر رو پر رو میان میگن آخیییی از کی گرفته آخه !!!!!!!!
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 🫀امیرعباس🫀 مامان 🫀امیرعباس🫀 ۱۶ ماهگی
سلام قشنگا خوبین؟
چخبرا؟؟
خونه اید یا بیرون؟
من که امروز خیلی دلم گرفته ....
همسری مریضه تو اتاق رفته که ماهم مریض نشیم
پسری و الان خوابوندم....
یه دمنوش ریختم اومدم این اتاق بخورم. این اتاق بهم حس مثبت میده
بیایید از حس این که بچه هاتون و شیر میدید بگید من اون چند ماهی که شیر میدادم خیلی حس خوبی داشتم ...دلم از همین هم گرفته
مشاهده ۶ پاسخ دیگر