۱۴ پاسخ

من باشم دو کیلو موز خارجی درجه یک میبرم

اب هویج نفخ داره
تو سوپ بپز یا دمپخت با ماهیچه
خرما و مغزیجات

بنظرم خود آناناس رو بخر ببر براش و یه سبد گل خوشگل که برای زایمان میبرن با عروسک و گل و اینجور چیزا تزیین میکنن روزی هم که میره خونه براش شیرینی و گداخته ببر که محبتاشو جبران کرده باشی

یه کیک دو نفره نقلی بخر، بده روش بنویسن قدم نو رسیده مبارک،یا فلانی خوش اومدی به زندگیمون و اینا

از این بادکنک بگیر داخل عکس خیلی خوشگل میشه

آب سیب ممکنه یبوست بشه

همون یه کیک ببر با یه شاخه گل

به جای شیرینی کیک ببر که باهاش عکس بگیرین قشنگتره.میتونی خود آناناس رو ببری.چون الان زیاد آبمیوه اینا میارن

از این میوه آناناس بخر ببر
واسه سزارین خوبه
کمپوت گلابی،کمپوت آناناس بخر
یه کیک خوشگل هم بخر،بده روش بنویسن زن داداش عزیزم مادرشدنت مبارک

کمپوت اناناس و آب اناناس خیلی خوبه واسه زخم

آب میوه طبیعی خوبه با شیرینی

خوش بحال زن داداشت مال ما یکیشون اومد فقط اونم سبد گل شوهرم خریده بود اورد تو. اتاق داد ب اسم خودش خدا لعنتش کنه الهی. 🙃

کیک خوبه

نمی‌دونم چرا یهو به ذهنم رسید باقلوا ببری 😂😂

سوال های مرتبط

مامان مهیاروامیرعلی مامان مهیاروامیرعلی ۳ سالگی
سلام خانما لطفا شما قضاوت کنین کارمن اشتباه بود یانه حق داشتم
پسربزرگم ۳ سال و۶ ماهش هست اول که دنیا اومدنفس کم آورد و۱۲ روز بیمارستان بستری بود کسی از آدمای شوهر یه بارنیومد ملاقات من توی یکی از شهرهلی اصفهانم ولی پسرم توی بیمارستان های اصفهان بستری شدبرادرشوهرم یکیشون شهراصفهان بود یه بارنیومد ملاقات دوتای دیگشون هم فقط چندبار به شوهرم زنک زدن زناشون هم دوبار زنگ زدن وقتی اومدیم شهرمون بعد یک هفته اومدن دیدن به این بهانه که میخوان باهم بیان بعدش که اومدن دیدن عید بود من شب خونه مادربزرگم دعوت داشتیم مهمونی اونا همه رفته بودن خونه مادرشوهرم کله پاچه خورده بودن یکمش را برای من زائونفرستاده بودن پسرم یازده ماهش که بود کرونا گرفت بستری شد این بردارشوهرم نگفت یکم غذابراتون بیارم بیمارستان حتی وقتی از بیمارستان مرخص شدیم کسی دیدن بچه من نیومد بچه دومم دیراومدن دیدن یکی از برادرشوهرهام که یکماه بعد اومد دیدن پسرکوچیکم ۱ سال و۵ ماهش هست همون اول گفتن باید ختنه اش جراحی وعمل بشه وبعد که بردیمش دکتر گفت تنگی مجرا داره ۵ ماهگی عمل کردن هیچ کدوم از آدم های شوهرم ۳ تا برادرشوهروخواهرشوهر نیومد دیدن خواهرشوهرم بعد دوماه ۲۰۰ گذاشت توپاکت دادبه شوهرم منم مجبورش کردم بریزه به حسابش یکی از برادرشوهرهام دوسال پیش پسرش راعمل کردن پاش را میل گذاشتن من چندبار زنگ زدم دیدنش رفتیم الان بعد دوسال شنبه میله ها را از پاش درآوردن دوباره عمل کردن من به شوهرم گفتم من نمیام دیدن اونا برای بچه های من ارزش قائل نشدن من بشم ولی شوهرم پدر مادرش پیرن مجبور شد اونا را ببردشون اونا شهردیگه هستن باماشین یه ربع تا شهر مافاصله داره به نظرتون من کار بدی کردم ؟