۱۲ پاسخ

من یه هفته اس ترک ش دادم از گوشی و تی وی🥲

گوشیت رو سایلنت کن. به همه هم شرایطت رو بگو. هروقت خوابید برو سمت گوشی

من گوشیم کلا سایلنته، ایرپاد گرفتم تو گوشم میزنم، هربار که زنگ میخوره فقط خودم متوجه میشم، اینجوری دخترم اصلا بهونه نمیگیره چون نمی‌فهمه دارم با گوشی حرف میزنم

وای پسر منم همینه ینی دیگه خستم کرده رو مبل میشینم‌میام پشتمو میگرده که یوقت گوشیو قایم نکرده باشم اکثرا موقعایی که خوابه گوشیو میگیرم دستم بعضی وقتا واقعا دیگه کلافه میشم مجبور میشم گوشی بدم دستش

وای پسرمنم همینه اعصابم خورده

وای دخترمنم همینطوره همین ک چشمش ب گوشیم میفتع میدوعه میگیره اگه ندم گریه شدید تاااوقتی ک بدم بهش شوهرمم میگه بده بچه گناه داره وگوشی خودشو میده .بدتر بدیش اینه خودش نمیتونه روفیلم ها اوکی کنه بایدمااوکی کنیم براش خودش پیدامیکنم میاره ولی اوکی نمیتونه پدرمونو درآورده سراین موضوع کلافه ام .الان دوسه روزه یادگرفته خودش اوکی می‌کنه یکم بهتره حداقل گوشیومیگیره دیگه کاربهمون ندارع خودش میاره نگاه می‌کنه خسته شد میزارع کنار .منم واقعا نمی‌دونم بایدچیکارکنم

وقتی بیداره تا حد امکان از گوشی استفاده نکن.

گوشی بده تا گریه نکنه بعد ۵ دقیقه ی چیزی ک دوست داره بیار تا حواسش پرت اون بشه
بعد تلوزیون بهتره تا گوشی صفحه ش بزرگ تره اشعه ش کمتره

الان سنی هستن که اولا نباید انقدر نه گفت دوم از هرچی منع کنی حریص تر میشه وشیتو خاموش کن بده بهش هرموقع کاری داشتی روشن کن دوباره خامپش کن ببینه خبری نیست یمدت دیگه از سرش میفته

واااای ارسامم جدیدا من گوشی دستم باشه گریه ک بده منم قفلش میکنم میدمش اروم میشه

به خدا گوشی تو سرش خورد میکنم من گوشی نمیدم ولی باباش میده میگیرم باز از دستش

دلومم میسوزه از گریه هاش طاقت اشکاش ندارم واسه همین خسته شدم بس ک گوشی رو گرفتمو و یواشکی پنهونش کردم 😑😑

سوال های مرتبط

مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۱ سالگی
سلام . امشب چقدر سخت بود اما گذشت . به خیر گذشت . خدا رو شکر . ماجرا از این قرار بود که ، یه خورده سیب زمینی گذاشته بودم با نمک حالت کباب پز بشه . میخواستم باهاش برای بچه ام غذا درست کنم . حواسم نبود پسرم ازش برداشت که بخوره ، چون داغ بود ، زبان و گلوش از داغی غذا سوخت کمی . خیلی گریه کرد با هزار زحمت بهش آرامش دادم ، شیر خورد و خوابش برد . یک ساعتی خوابید که با گریه بیدار شد ، تشنه بود اما نمی تونست آب قورت بده . دیگه خیلی بی قرار شد و گریه کرد ، با هیچی آروم نمیشد ، نه موبایل نه تلویزیون ، نه اسباب بازی جدید و جالب ، حتی بستنی واسش خریدیم آروم نشد ، تنها کاری که خدا کمک کرد به ذهنم رسید ، ماشین بود ، سوار ماشین شدیم تو شهر چرخیدیم ، خدا رو شکر آروم شد و خوابید . البته واسش شیاف استامینوفن هم گذاشتم . چون وقتی بی قراره اصلا نمیشه قطره یا شربت بهش داد . شیاف گزینه خیلی مناسب تری هست . خلاصه ماشین سواری به همه مون آرامش داد . خیلی اذیت شدم چون حق نداشتم گریه کنم به خاطر اینکه بچه ام اگه منو بی قرار ببینه ، بیش تر می‌ترسه ، نگران میشه و گریه اش بیش تر میشه ، مادر بودن سخت حتی نمیشه گریه کنی وقتی دلت گریه میخواد 😭😭 خدایا شکرت که بچه ام تونست آرامش بگیره و بخوابه 🤲❤️ تصمیم گرفتم تا اردیبهشت واکسن واسش نزنم چون واقعا کشش نداریم ، نه مادر نه بچه 🙂
مامان نرگس سادات🥰 مامان نرگس سادات🥰 ۱۷ ماهگی
پارت بیست و یک
بچم‌خنره و گریه اش قاطی شده بود..دستمو گرفت ک از رو تخت پاشم..گفتم‌مامان دیگه نگیر..من الان تو آسمونام..😍😍😍باخوشحالی لز در رفتم بیرون ..دبدم شوهرم گوشی دستشه خوشحال میگه آبجی بچمون دختره..دختر..سونوهای قبلی اشتباه دیدن‌.خاهزش میگفت راستش من از کی توفکرتم اما میترسیدم زنگ بزنم ..گفتم زنش الان حالش بده منم زنگ بزنم بدتر میشه..گفت الهی شکر ..😍😍آخه فامیل من و شوهرم هردو کم دختریم..اما تا دلت بخاد پسر داریم😁😁..اومدم تند تند زنگ زدم به خاهرام..آبجی گریه میکردم..آبجی بچم دختره...من گریه خاهرم گریه..به هرکی گفتم دختره از خوشحالی بال درآورده بود..از بس منو درحالت گریه و ناامیدی دیده بودن..فک کنم من کل فامیلو شیرینی دادم..دخترمم ک بدنیا اومد شوهرم گوسفند کشت چلو گوشت داد... کارایی ک برا پسرام نکرده بود...این لحطه خوش رو برای همه آرزومندایی ک چه دخار میخان چه پسر آرزومندم...ممنونم از همراهیتون ..انشالا ک همیشه خوشحالی یهویی بیاد سراغتون..
راستی دختر من ۴مهر روز تاجگذاری اقا امام زمان بدنیا اومد...دیگه واقعا باید اسمشو نرگس میزاشتم...

دوستون دارم قلبن...از ترکیه تا لندن🥰🥰🥰🥰🥰