۷ پاسخ

وای دقیقاااااا منم چند روز پیش همین حس تجربه کردم پسر منم دقیقا از ۳بیدار بود و طبق روتین ۷.۳۰ ۸باید میخوابید مامانم خونم بود اونم رفت که نیک بخوابه اما نیک نخوابید منم خیلی داد بیداد کردم و بعدشم مردم از عذاب وجدان اصلا اون شب انگار خودم نبودم روانم بهم ریخته بود اصلا تعجب میکنم از خودم بابت اون شب ولی خوب دو سه روز بعدش پریود شدم احتمالا اون روز هورمونام بخاطر پریودی قاطی بودن بعد من کلا روی روتینشم خیلی حساسم و خیلی بابت اینکه خوابش دیر شد حزص خوردم ولی ازون شب تصمیم گرفتم وقتی خوابش نمیاد باش کلنجار نرم گناه داره که بعدش عذاب وجدان خفم نکنه

منم یکی دوبار اینجوری شدم تازه صبح هم بودا ولی چون شبش خوب نذاشت بخوابم اعصاب نداشتم خیلی بد رفتار کردم باهاش چقدر بچم گریه کرد ولی خب طبیعیه ماهم ادمیم باید کنترل کنیم خودمونو ولی خب کاهی نمیشه واقعا عب نداره

تو تنها نیستی واقعا آدم کلافه میشه دیگه منم بعضی وقتا دعواش می کنم

عزیزم اشکال نداره خودتو ناراحت نکن زمانی ادم خسته میشه نیاز به تفریح و ارامش داره اون یادش نمیمونه ولی سعی کن دیگه رفتارتو درست کنی اون طفلی چیزی رو یاد گرفته که شما اکوزشش دادی توسکوت و تنهایی بخابه اوقات تلخی نکن همه اینا با بزرگ شدنش درست میشه لذت ببر از قشنگیاش بخدا بعدا دلت تنگ میشه من دخترم ۱۵سال داره اون موقعه من ۱۶سالم بود همش پوست داشتم اروم باشه همش تندی میکردم ولی الان برا پسرم یکسره وقت میزارم خییلی پشیمونم که اون موقعه ازش لذت نبردم

منم گاهی اینجوری شدم تا صبح گریه کردم و تصمیم گرفتم از این به بعدش بهتر باشم البته حقم داریم من بعضی وقتا واقعا دیگه مغزم کار نمیده و کاسه صبرم لبریز میشه ولی اونا هم کوچیکن عمدا اینجوری نمیکنن خودتو ببخش و سعی کن تکرار نشه همه مادرا اینطورین

دقیقا پسر منم همینه اصلا ن راضیم جای برم ن کسی بیاد حتی مادرم میاد باز همین آش و همین کاسس

قابل درک گلم تو شرایط سختی هستی من شوهرم ک خونس حتی کمکم نکنه ارامش دارم ولی نیست با بچه تنهام خیلی خیلی اذیت میشم هم خودم هم پسرم کلافه میشیم اشکال نداره همینکه پشیمونی خوبه اون کوچولو پناهش تویی

سوال های مرتبط

مامان دوتاشیرین عسل مامان دوتاشیرین عسل ۱۱ ماهگی