۱۴ پاسخ

چرا گفت ساعت ۱۰ برم جدی منم سزارین دومم

عزیزم شما فردا با دکتر حقی سزارین داری ؟ کدوم بیمارستان ؟

انشاالله بری بسلامتی زایمان کنی و زایمان راحتی داشته باشی

عزیزم ان شاءالله که زایمان خوب و راحتی داشته باشی یه کم قران بخون صلوات بفرست اروم میشی بعدشم به این فک کن خیلی ها دوس دارن بچه دار بشن این لحظه رو تجربه کنن کل زایمانم ده دیقه طول نمیکشه تا تو بخوای بترسی میبینی همه چی تموم شده بچه تو گذاشتن بغلت

عزیزم من بدتر از شما بودم سزارین اول تا مرگ رفتم برگشتم به خاطر همین سزارین دوم ۳ هفته پیش خیال میکردم صدر صد سکته می کنم می میرم والی خدا چنان آرامشی بهم داد که منی که از بیمارستان اتاق عمل فوبیا داشتم با چنتا آیه الکرسی خوندن همه ترسیم رفت و فقط اون لحظه به صدای بچه که آمد دیگه همه چیز یادم رفت فقط به الان فک کن ما از روز بعد خبر نداریم فقط الکی به خودت استرس میدی انشالله زایمان خوبی داشته باشی

پرس و جو كن كدوم بيمارستان خوبه برخورد پرستاراش برو اونجا من موقع سركلاژ رفتم بيمارستان دولتي شهرمون اتاق و عمل و دكترم عالي و خيلي خوش برخورد بودن پرستارم پرستاراي شيفت صب عالي امان از شيفت عصر داد ميزدن ميترسيدم تصميم دارم برا زايمانم برم بيمارستان وليعصر تبريز درسته سه ساعت راهه خداقل ميدونم پرستاراشم خوشبرخوردن

عین فیلم احظار تعریف میکنی🤣

عزیزم ریلکس باش باورکن میگذره راحت مثل اولی من اصلا بهش زیاد فک نمیکنم

به نظرم خیلی اگه میترسی به دکترت بگو روش بیهوشی را برات استفاده کنه که چیزی متوجه نشی

منم فردا هستم همدردیم

جدی جدی فک کنم من سکته کنم

سلام سزارین دوم خیلی راحت تره و بهتره ترس به دلت راه نده

سلام عزیزم.. آخه چرا میترسی؟ قرار نیس هرچیزی ک قبلا اتفاق افتاده و اذیتت کرده دوباره اذیتت کنه..
نترس و ب این فک کن ک خیلی از ما به دکترمون داریم ۱۰ میلیون زیر میزی میدیم ک مارو سزارین کنه، زایمان قبلیت مال قبل بود. الان انقد علم پیشرفت کرده همه چیز برا راحت تر بودن مادر آماده اس
ریلکس باش، میری میخوابی ، نیم ساعت بعدش بچه رو میدن بغلت، برا دردای بعدشم پمپ درد و شیاف هست

سلام کدوم بیمارستان میری

سوال های مرتبط

مامان لنا مامان لنا ۱ ماهگی
تجربه زایمان من
پارت سوم
۳۰ مهر سال ۱۴۰۳
خلاصه ساعت ۳ اماده کردنم واسه اتاق عمل
رفتم اتاق عمل کفتم ک بیهوشی میخوام پمپ درد هم میخوام
چون از قبل گفته بودن اینا رو تو اتاق امل بگین
پرستارا گفتن ک ما اصلا بیهوشی انجام نمیدیم برا بچه ضرر داره فلان
منم چون اضطرابی هستم استرسم دوبرابز شد وقتی اونا اسرار کردن برای بی حسی
و من اصلا فکر بی خسی نمیکرذم
شرو کردم ب گریه کردن
خلاصه دکتر بیهوشی اومد گفت کمر درد نمیکیزی و درد نداره و فلان
خلاصه یه جورایی ب زور راضیم کردن ک بی حس بشم برا سزازین
اصلا فکرشم نمیکردم اینقدر حالم بد بشه تو اتاق عمل
چون همه بر خلاف من داشت پیش میرفت
نمیخواستم لحظه ز دنیا اومدن ببینم بنا ب دلایل شخصی
و…
اصلا تجربه خوبی نبود از اولین زایمان
بعد ساعت ۳:۲۲ بعد از ظهر دختر قشنگم دیدم بعدش چیزی متوجه نشدم ینی بیهوشی موقت کردنم چون از کریه حالم بد شده بود
بعد رفتم ریکاوری
بعدش ساعت ۶رفتم بخش و دخترم اوردن کنارم
دخترم ۳۶ هفته و ۶روزه ب دنیا اومد
خداروشکر همه چیش اوکی بود
و یک ابان هم عصر مرخص شدیم اومدیم خونه