۱۷ پاسخ

ماما هستن
هر کی تو بیمارستانه پرستار نیست

عزیزم اینا میخوان تست کنن یاد بگیرن با ما مثل موش ازمایشگاهی یه مشت دانشجو ریختن تو بیمارستان و بخش زایمان طبیعی که هیچی بارشون نیس منم سزارین بودم بزور دست میکردن باز شم طوری که یکی میرفت یکی میومد شمردم پنج نفر اومدن پشت سر هم اینکارو کردن بلکه برم طبیعی اخرم موفق نشدن رفتم سزارین فقط الکی زجرم دادن برا بچه اولم الانم سزارین دوم گفتم اجازه ندم دیگه

میگم وقتی یکی میخواد معاینه کنه ..یکی دیگه هم با کنجکاوی میاد فقط اونجارو ببینه .. بعضیا ذاتشون خرابه

فکنم میخوان رو مردم تست کنن که دستشون راه بیفته
بازم خوبه زرنگی کردی نذاشتیش

په چیکارت داشتن😐😐😂😂
فکرکنم خوششون میاد نگاه کنن😐😐🤣🤣

پرستاره هیز بود😕

اینا رو خودمون تمرین میکنن فک کنم😑اوف منم سر پسر اولم همینجور اذیت شدم

عزیزم اونا ک معاینه میکنن ماما هستن نه پرستار،یکم اطلاعاتتو ببر بالا

مگ میشه باهاشون حرف زد زودی تندی میکنن من هم دردداشتم خیلی گفتن معاینه کنیم گفتم ن کیسه ابم خیلی پایین اگ پاره بشه با شماست گردن نگرفت گفتش خب بیا امضا کن برو من هم دردزیاد داشتم گفتم شاید دهن رحمم باز شد ک میگه معاینه کنم کردم ولی تا چندروز واژنم هم اومد رودردزیر شکمم با کمرم

دقیقا منم رفتم برای سزارین بستری بشم گفتن بخواب معاینه کنم
گفتم من یکی از دلایل انتخاب سزارین همین بود که معاینم نکنن
گفت نه لازمه گفتم عمرا نمیام
شما بنویس معاینه شد کی به کیه
دیگه کوتاه اومد

هههه تحدید کرده

🤣🤣🤣اینا فاز دکتر دارن بخاطر همین

واسه چک کردن کیسه اب معاینه میکنن

اصلا پرستار برای چی معاینه کنه
دکتر فقط اون هم اگه لازم بود

مگه برای سزارین معاینه نمیکنن ؟
خدا کنه منم سزارین باشم

وا چ عقل کلن منم واس همین کاراست ک از طبیعی متنفرم برا همیناس با این ک اختیاری هزینش زیاده پول جمع کنم برم سزارین هی خدا

منم رفتم فقط برا تست آمینو شور گفتم دیگه نمی‌خوام معاینه شم لعنتی ها چندبار بزور معاینم کردن گفتم من می‌خوام سزارین بشم اصلا نمی‌خوام معاینه

سوال های مرتبط

مامان mersan😍👼🏻❤ مامان mersan😍👼🏻❤ ۵ ماهگی
هیچی شب تا صبح خوابم نبرد فقط استرس و اینا گریه قرآن میخوندم زیارت عاشورا. صبح شد مامانم و آبجیم اومدن کارامو کردیم ساعت ۹ رفتیم ب شوهرم گفتم تو برو سرکار میگفت مطینی گفتم اره معلوم نیست حالا زایمان کنم امروز اینا شوهرم که رفت استرسم هزار برابر شد هی زنگش میزنم میگفت زهرا خیالت راحت من میدونم تو سزارین میشی دلم روشنه .هیچی دیگه شوهرم گفت منم میام بیا دنبالم رفتیم دنبال شوهرم ۹ شد من رفتم میگفتن چرا میخوای زایمان کنی گفتم دکترم ختم بارداری داده آب دورش کمه گفتن ببینیم سونوگرافیتو هیچی دیدن و ماما گفت برو بخواب بیام معاینه کنم گفتم نه میگفت یعنی چی نه گفتم معاینه نمیخواا میگفت مگه میشه میخوایم آمپول اینا بزنیم ببینم دهانه رحمت چقدر باز شده هیچی خلاصه هرکار کردن نزاشتم معاینه کنن فقط گریه میکردم زنگ زدن ب دکترم دکترم گفت بستریش کنین میگفتن نمیشه که بدون معاینه اصلا دکترم باش معاینه کنین سرم بزنین هیچی دوباره این دکتر ها نوبتی اومدن معاینه کن من میگفتم نههههه گریه میکردم گفتن ما سزارین نمی‌کنیم هااا پس بستری نمیشی برو منم گفتم باشه هیچی دوباره یه ماما دیگه اومد گفت سریع بخواب معاینه کنم گفتم نه میگفت معاینه ها مت درد نداره و اینا خلاصه با ترس دراز کشیدم تا اومد معاینه کنه پاهام قفل شدددددد جیغ زدم و میکردم دست اون یکی ماما رو فشار میدادم. دیگه رفتن زنگ زدن دکترم گفتن نمیزاره واژینمیسوس شدید داره اصلا نمیشههه قفل میشه .هیچی دکتره ب دکترم گفت بفرستیمش اتاق عمل بیا برا سزارین هیچیییی من دنیارو بهم دادن پرستار اومد گفت سزارین میشی ب شوهرت بگو الان کاراتون بکنه واییی دنیا رو دادن بهم