چفد سخته مادر بودن، از صبح ک بیدار میشم تا اخر شب سعی میکنم مادر خوبی باشم براش،ولی ی جاهایی از دستم در میرع🙂💔امروز غروب عصرونه نخورد، ظهرم زیاد غذا نخورد شب هم غذا نخورد یکم سیب زمینی سرخ کرده خورد و خوابید،عصری بردمش پارک با ابجیم، اندازه ۲ ساعت بازی کرد اومدیم، یهو لج کرد سر چیز مسخره،باباشم با تلفن صحبت میکرد با صاحب بار این میرفت ور گوش اون جیغ میزد گریه میکرد هرکار میکردم اروم نمیشد اصن بغل من نمیومد، باباشم یکی محکم زد ب کمرش طوری ک جای ۵ تا انگشتش موند رو کمر بچه🥲انقد نشستم گریه کردم، با باران دوتایی گریه میکردیم، سعی کردم ارومش کنم، اروم نمیشد، از حرصصصص زیاد الکی خندم میگرفت ی لحظه اوووج گرف گریه ش ب خودم گفتم نکنیاااا ک یهو دستم خیلی بی قرار رفت تو صورت باران🥲💔 اصلااااا دست خودم نبودم اعصابم زد ب دستم، بچم هی با گریه میومد صورتمو نگاه میکرد ببینه واکنشم چیه،😕😕ب هیچ سراطی مستقیم نمیشد ک گولش بزنم، طوری بود ک میگفت اصلا ب من دست نزن،خلاصه بعد از کلی گریع بیهوش شد از خواب،
همش میگم بچه ۲ ساعت پارک بهش خوش گذشت اومد خونه از دماغش در اومد،شب ک میشه غصه عالم میریزه رو دلم بابت باران،حس میکنم خیییلییی کم میزارم براش،😔

تصویر
۱۶ پاسخ

بچه وقتی گریه میکنه یا بغلش کنید با یه ترفند آرومش کنید مثلا ببرش سمت آب بزار با آب بازی کنه خیییلی آروم میشه
یا اینکه بالا رو بهش نشون هر چیزی که بالای سرش هست مطمئنن یه لحظه گریش قطع میشه و شما زمان داری یه چیز دیگه ای رو براش تعریف کنی اگر بچه با اینکار ساکت نمیشه و امتحان کردی نشده به حال خودش بزار و باهاش حرف نزن اینجا باید اعصاب قوی داشته باشی وقتی نگاش میکنی به خودت بگی اون بچست الان یک ساله که اومده تو این دنیا هیچییی نمیدونه هیچیییی فقط نگاش کن گریه کرد روتو برگردون جیغ میزنه شدید گریه میکنه خیییلی شدید ولی شما همچنان تو فکر اینکه بچست داری مقاومت میکنی بعد یهو میبینی کم کم شل میکنه و آروم میشه اینا رو چند بار تمرین کنید
مطمئنا مامان صبورتری میشیم😘

دقیقا امروز منم همینجوری گذشت منم زدمش چقدر گریه کردم خودمم زدم ک چرا بچه رو زدم آخه باهیجی آروم نمیشد هرکاری میکردم فقط جیغ میزد جوری جیغ میزد ک میترسیدم قلبش وایسته بزور ارومش کردم ولی خودم جوری حرص خوردم خودمو زدم گردن درد شدید دارم

مادربودن سخت ترین کار دنیاست
من از فرط خستگی دو ساله آخر شبا بیهوش میشم همش فکرم اینه من مادر خویی نیستم باور کن اگه یه روز سرش داد بزنم یا بزنم مثه سگ پشیمون میشم
آخه چرا تموم زجرهای دنیا مال ما زن هاست
هیچوقت فکر نمیکردم مادر بودن اینقدر سخت باشه
از همه سخت تر دوباره باردار شدم یه ماهه همش تو شوکم

مادر عزیز شما هم حق داری خسته بشی بی حوصله بشی عصبانی بشه چون ما هم آدمیم ربات نیستیم اینو یادت باشه بچه ها برآیند مادری یادشون میمونه ن فقط رفتارتون تو ی روز پس روزهای دیگه میتونی جبران کنی فردا هم روز خداست...در مورد گریه کردنش ک سعی داشتی آرومش کنی بچه‌ها این جور مواقع شدید تر واکنش نشون میدن تو این شرایط باهاش همدلی کن مثلا بگو می‌دونم خیلی ناراحتی من کنارتم و ...اگه بگی ساکت شو بدتر واکنش نشون میدن...هم این ک برا این ک مادر خوبی برای بچه ت باشی لازمه حال خودت خوب باشه پس ب حال دل خودت برس بعداً به بچه ت
الآنم عذاب وجدان نداشته باش همه مادرها این حس رو دارن فردا براش جبران میکنی♥️😘

زهرا😭
چرا گذاشتی دست رو بچه بلند کنه آخه
خب بچس دیگه جیغ بزنه شوهرت میرفت ی جای دیگه با تلفن صحبت میکرد... زهرا خیلی بده ک دست بزن داره 🥺🥲
اخه نمیدونم چی بگم کاش ی مشاوره میرفتی رفتارای شوهرت میگفتی بهش

اینجور موقع ها شده ب زور بغلش کن ببر اتاق درو ببند
ب شوهرتم اشاره کن بره بالکن ،راه پله
جایی ک بچه نتونه برع و سریع حرفشو تموم کنه
و تلاشتو بکن بچه رو اروم کنی ،نشد گولش بزن خوراکی بده ،تلوزیون ،نمیدونم اهنگ و انیمیشین نورد علاقش
این وسط ب شوهرتم قایمکی ندا بده بیا بچرو بغل کن
منم شوهرم زنگ خور زیاد داره ،بچم بعضی وقتا لج میکنه من دیگه واسه این ک اون قاطی نکنع و دعوامون شه ب زور میبرمش اتاق سر اونن داد میزنم قطع کن یا برو حتی توالت صحبت کن

تروخدانزنین بچه روگریم گرف بمیرم براش🥺🥺🥺

واقعا توی این سن تو سخت‌ترین قسمت مادر بودنیم تا اینجا همش جیغ و گریه سر چیزای بیخود لج‌بازی الکی، من که واقعا یه وقتایی کلافه میشم کم میارم از صبح تا شب فقط تو سرم جیغ میزنه

منم کتکش میزنم فقط اگه غذانخوره نیشگونش میگیرم یاسیلی میزنم بهش😞😞😞😞😞فقط بخاطر غذانخوردنش کتکش میزنم😞😞😞😞😞

منم همین حس و دارهم همش امروزم مامان خوبی بودم براااش تمام سعیمو کروم

چقد بدم میاد از ای اینایی که میگن بچه زدیم بابا چطور دلتون میاد ای خانم میگه باباش هم زدش بابا بچه ها مظلومن گناه دارن مگه میفهمن که ما چه میگیم من خودم باردارم دندون درد شدید ویار شدید افسردگی شدید بچه م خیلی اذیت میکنه بغلیه ۵۰ روز دیگه تا زایمانم مونده اما یبارم بچه مو نزدم اصلا دلم نمیاد بچه ها واقعا معصومن چه گناهی دارن

اصلا اشکال نداره عزیزم یه نفس عمیق بکش از فردا دوباره شروع کن تو مامان خوبی هستی همین که فکر کردی کارت خوب نبود سعی کن به همسرم آرامش بدی باهاش صحبت کنی که کارش اشتباه بود دیگه تکرارش نکنیم حتی توی علم روانشناسی هم میگن اگه از ۱۰تا کار برای فرزندت بتونی ۵بار هم خوب باشی عالی باشی براش مادرخوبی هستی حالا این ۵تارو سعی کن زیادش کنی

این ناراحتیت یادت بمونه دیگه کتکش نزن بچه رو گناه داره

گریش بخاطره خواب بوده خسته بوده نمی‌دونسته چطور بگه وقتی میبینی زیادبیقراری می‌کنه وکم خوابیده بدون خوابش میاد

بهش فکر نکن اتفاقیه که افتاده من امشب هرکاری کردم نمیخوابید رو پام آخر گفتم باید خودت بخوابی خودش با گریه خوابید ماهم آدمیم بعد دو ساعت رو پا خودش ده دیقه ای خوابید

اون زده شماهم زدی ؟عزیزم میتونستی ارومش کنی گریه میکنه و میزنیش بگردمش همه ما عصبی میشیم اما رفتار همسرت و شما درست نبود تو اوج گریه بچه

سوال های مرتبط

مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
سلام مامان های گل.پسرم بیست و دو ماهشه خیلی شیطون شده،لجبازیش زیاد شده ،قهر میکنه،حرف شنوی نداره،خب شاید بگید الان ک خیلی کوچیکه نمی‌فهمه تا حرف شنوی داشته باشه.اما منم واقعا از تکرار زیاد هی با محبت مهربونی خوش لحنی از بس بهش میگم فلان کار و نکن خسته میشم . امروز بیرون رفتم کلافه ام کرد هی لجبازی ،مدام از کالسکه می اومد بیرون می‌گفت خودم باید راه ببرم منم میزاشتم ک کمی راه ببره خوشحال بشه اما دیگه حوصله ام رو ب سر برد و اصلا نباید برخلاف میلش رفتار میکردم واگرنه شیون و گریه میکرد.تا ک ی لحظه بغلش کردم ی نیش کون گرفتمش اونم از درد بیشتر گریه کرد😭.و الان که خوابیده هی یادم میاد و دلم میگیره و غصه دارم خیلی ناراحتم از کاربدم،و اینکه هربار ب خودم قول میدم تکرار نکنم عصبی نشم اما روز ب روز دارم بدتر میشم جدیدا تنبیه بدنی های کوچیک میکنم مثل نیش کون،تو دستش زدن ،سرش رو آروم زدن واقعا از دست خودم ناراحتم ک چرا در مقابل عزیز ترینم جگرگوشه ام تحملم کمه و زود قاطی میکنم؟الان ک خوابیده ب قیافه معصومش نگاه میکنم بیشتر عذاب وجدان دارم چه کنم ک صبور تر باشه لطفاً راهنماییم کنید ؟