۱۰ پاسخ

چون از حالش خبرنداری یاجلوچشات نیس نگرانی وحس نگرانی مادرانه روداری
بعد که بدنیا بیاد بازم همون حسو باعشق داری مطمئن باش همون نگرانی ام از عشقی ک بهش داری اومده

وای منکه هنوز ندیدمش میمیرم براش روزا کلی قربون صدقش میرم

من جدا از اینکه خودم باهاش حرف میزنم و قربون صدقه اش میرم و براش تعریف میکنم،به شوهرمم هی مثلا میگم ببین دخترت داره شیطونی میکنه،بیا تحویلش بگیر،یا از زبون جوجه با باباش حرف میزنم مدام که اونم حس پدریش تقویت بشه

طبیعیه عزیزم چون هنوز خیلی ملموس نیست حضورش برات.حرف زدن باهاش و خاطره نوشتن براش خیلی کمکت میکنه که ارتباط عاطفی ات کم کم ایجاد بشه و باورش کنی

فک کنم طبیعیه چون هنوز ندیدیش لمسش نکردی نمیشناسیش به نظرم به دنیا بیاد حتی همون دقیقه اول نه اما به مرور تو یه ماه وقتی همش بغلمونه حسش میاد عاشقش میشیم.منم بچه اولم هست و گاهی حسی ندارم

طبیعیه عزیزم .

طبیعیه منم همینطور هستم سر اولی هم بدنیا اومده بود هم حسی بهش نداشتم حالا من دوتاشونم خیلی دیر باردار شدم همش فک میکنم باورم نمیشه بعد از زایمانم احساس میکردم بچه خواهرمو بیشتر دوست دارم تو گذر زمان وقتی شیر میخورد و تو صورتش نگاه میکردم فهمیدم وای چقدر دوسش دارم در واقع باور نمی‌کردم اینم الان واقعا بهش حسی ندارم اما مثلا تو سونو گفت اکوژن دیده شده میخواستم بمیرم همین حسا میشه دوست داشتن دیگه

ببینیش دنیات زیرورو میشه
یموقعه هایی هم آدم باورش نمیشه یه موجود تو وجودش هست

به دنیابیادحستش بهش بیشترمیشه منم اینجوریم

چرا مگه ناخواسته بوده عزیزم

سوال های مرتبط