۴ پاسخ

مادر هرکاری هم بکنه بچه میاد سمت مادرش چون هیچ کس به بچه اندازه مادر نزدیک نیست و مطمعنن دوست داشتن مادر بالاترین حس دنیاست...بچتم شاید فردا یادش بیاد دعواش کردی اما براش توضیح بده که مامان و اذیت نکن وشب زود بخواب وچندتا بوس آبدارش کن یادش می‌ره وتمام

یادش میره عزیزم نگران نباش منم خیلی جیغ و داد میکنم سر پسرم خیلی عصبانی میشم از دستش ولی فقط چند دقیقه ست بعدش خودش میاد بغلم و خودشو لوس میکنه برام جوری که انگار نه انگار چند دقیقه قبلش داشتم قورتش میدادم شوهر منم اینجور مواقع میگه مامانو بزن اونم محکم چندتا میزنه خیلی از این رفتارش بدم میاد

عزیزم ناراحت نباش پیش میاد. اره یادش، ک میره
بیدار شد بغلش کن. ببر پارک شادش کنی
بچه ها کینه ای نیستن

ما بزرگا گینه ای هستیم

خیلی زود یادش میره من چن بار شده گفتم حالا ازم دلخور میشه بعد دیدم اومد بغل کرد منو انگار ن انگار ..
بچه ها خیلی معصومن

سوال های مرتبط

مامان خداوند میدهد مامان خداوند میدهد ۳ سالگی
سلام مامانا
بچه های پسر شماها هم بابایی هستند
دیگه خسته شدم هر جمعه بخاطر خواب همسرم خونمون شرر میشه
اتاق همسرم سه ساله جدا هست بخاطر اینکه محل کارش خیلی دوره
پسرم اصلا هیج جوره ولش نمیکنه
شیر میگیرم گریه حتما بابا خوابه بیدار بشه اون بهش بده
به زور نیم ساعت با کارتون سرگرمی کردم که نره سراغش
آنقدر گریه جیغ زد تا باباش مثل دیوانه اومد سراغش پرت کرد رو تخت شیشه رو فرو کرد تو دهنش بچم در شیشه هم پرت کرد خورد تو پیشانی بچم بچم با گریه شیر رفت تو حلقش با شیون بلندش کردم غذای یکساعت پیش بالا آورد
بچم اینجا تنهاست باباشو کم میبینه ولی میاد براش وقت میزاره
چیکار کنم از بابایی بودن کمش کنم هر کاری میکنم بازم باباشو یاور دیگه دوشت داره
دیشب سه بار باباشو بیدار کرد منو راه ببر اونم تا ۱۲/۵بیدار بود سه بار راهش برد
بچم هم آسایش از باباش گرفته
کسی بوده بچش از بابای برگشته باشه مامانی بشه
نمیخوام از نظر روحی آسیب ببینه ی نیم ساعت بچم تو سکوت تنا موند بدون صحبت چرا بابا اون کار رو کرد شیر تو حلقم ریخت
دلم خیلی گرفته
دلم میخواد ساعتها گریه کنم
هیچ وقت اهل درد و دل کردن نیستم دوست دارم کسی خطر از شرایط تم نداشته باشه
بعضی موقع میگم براش ابرو نزارم بعد فکر میکنم راه رو باز میزارم برای بی احترامی به بچم و همه به خودشون اجازه میدن هر رفتاری با بچم داشته باشند