۱۴ پاسخ

من ک از الان دارم رو خودم کار میکنم اهمیت ندم
اونا میان و میرن پی زندگیشون
تهش ما می‌مونیم،و بچمون

واییی دقیققا گفتی خواهر
من بچم 3 کیلو به دنیا اومد 36 هفته زایمان کردن
یه جاری دارم که اون دوسال پیش زایمان کرد 34 هفته و بچه 1700 بود حالا من تازه از بیمارستان برگشتم اومد دیدن بچم گفت وایی بچه ات چقدر ریزه چقدر کوچلوعه اصلا نمیشه بغلش کرد بچه ات نارسه حالا بچه ای دکتر گفت همه چیش کامله و فردا مرخصم کردن دختر خودش 14 روز مونده بود تو دستگاه منم اینجا فقط حرص میخوردمم گفتم دختر تو که ریز تره بود گفت نه من دخترم 1700 راستی به دنیا اومد ولی تپل تراز پسرت بود حالا ماهم همه زدیم زیر خنده همه میگن ولش کن از حسودیشه😂😂حالا همیشه میاد خونه ام بچمو میبینه میگه وای اصلا تغییر نکرد هنوز کوچلوعه حتما سیرش نمیکنی من دخترم یک ماهش شد 5 کیلو بود😂😂

اره بخداا
واااقعا نظرات بقیه تحملش سختتره

من که میمونم خونه خودم و تا چله گفتم کسی نیاد. تو نه ماه یه زنگ به من نزدن بچه منو چیکار میخوان

فقط پدر و مادر خودم و پدر و مادر همسرم همین خاله عمه عمو دایی دیگه کیه البته بماند تو بعضی خانواده ها فامیل های خوبی دارن ولی ما که نداشتیم جز حسادت و‌دو رویی چیزی ازشون ندیدیم پس نیازی هم نیست بیان دیدنی بچه مون

من از همین الان با شوهرم تصمیم گرفتیم به مادرشوهرمم گفتیم هیچ کدوم از فامیل نمیخاییم بیان خونمون چون‌واقعااااا نه دلخوشی ازشون داریم نه اونموقع شرایط فضولی کردن اوناس قرار شده اجازه ندیم بیان چون واقعا دیگه تحمل اونا رو ندارم

آخخخخخ گفتییییییییییییییی

اخ اخ اخ اخ 😂🤌👏👏👏👏👏

دقیقا بد تر از این وجود نداره

طرف خانواده ما هرکی میاد میشینه قلیون میکشه 😭

من ک گفتم بعد از زایمان ی نفر حق نداره بیاد چش روشنی دوس ندارم راجب خودمو بچم نظر بدن ۲۰۰تومن چش روشنی میدن باید ۲۰۰ملیون خرج کنی تا حرف های منفیشون از ذهنت بره ب همه گفتم هم مادر شوهر هم مادر خودم ک کسی نیاد

مخصوصا فامیلا شوهر😏

دقیقا 👍تازه دکتر هم میشن برای خودشون . یه نسخه هم می‌پیچن .من تازه زایمان کرده بودم سزارینی بودم سر بچه اولم درد شدید داشتم بچه رو داشتم شیر میدادم مادر شوهر روبه روم نشسته بود غصه دخترش رو میخورد که شیر نداشت به بچه اش شیر بده انقدر گفت گفت .آخر من کلا شیرم خشک شد .

زدی تو هدف خواهر

سوال های مرتبط

مامان نورِ خونمون♥️ مامان نورِ خونمون♥️ ۲ ماهگی