۵ پاسخ

منم همینجوری ام بابای دخترم همه دعواهای ما رو میندازه گردن دخترم که این بچه از وقتی به دنیا اومده دعواهامون شروع شدن بعد هم خودش میشینه قشنگ باهاش بازی میکنه همه بار تربیت بچه با منه اونم براش آسون میگیره دخترم کلا باباییه گاهی از ترس اینکه من ناراحت نشم چیزی نمیگه

حق داری شرایط جالبی نیست
کار باباش هم بده بچه ازت دور میشه سعی کن با مهربانی بهش بگی وقتی میری بیرون دلتنگت میشم

چون توهمش پیششی زیاد نکران نبودن تو نیست دوست داره بابقیه هم بره بگرده البته دخترمن کاملا برعکس پسرشماست و من ازاین قضیه شاکیم😑😑😑هرکی یجور دغدغه داره

بیرون رفتن رو دوس دارن طبیعیه ..
دختر منم عاشق بیرونه و مهمونی رفتن

ناراحتی شما آرزوی منه خواهر 😂
اینقدر دخترم بهم وابسته ست ک جرات ندارم جایی برم از بس گریه میکنه با اینکه خوش اخلاقم نیستم همش دعواش میکنم از بس لجباز و شیطونه ولی بازم میگه من مامانمو دوس دارم 🤣
باباشم بخواد جایی ببرتش میگه مامان باید بیاد

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۵ سالگی
خانوما خیلی دلم گرفته هیج جا هم نمیتونم دردو دل کنم میشه شما راهنمایم کنید مادرشوهرم از روز اول که ما ازدواج کردیم با من مشکل داشت تاالان بااینکه خودش منو برای پسرش انتخاب کرد..یه جوری کرده کل فامیلاشو بامن بد کرده...سرهرچیز کوچیکی قهر میکنه دعوا میکنه.. کلا تو این هفت سالی که ازدواج کردیم سرجمع یک سال هم خونشون نرفتیم....همسرم مجرد که بوده یه دونه خونه با باباش شریکی میخره ولی همسرم میزنه به اسم پدر شوهرم ...ما الان هفت سال اینجا میشینیم ولی تقی به توقی میخوره میگن از اینجا پاشید برید مستاجری ....شوهرمم میگ پول منو بدید من برم اونا هم میزنن زیرش میگن تو هیچ پولی ندادی با اینکه وضع پدر شوهرم خیلی خوبه...چند روز پیش مادرشوهرم زنگ زده به شوهرم گریه کرد که ما تنهاییم هیچ کس نیست توام قهری ماشین نداریم هیج جا بریم شوهرمم گفته حقته تو همش بامن دعوا میکنی اون یکی پسرتو انقدر تحویل میگیری همش باهاش خوب حرف میزنی مادرشوهرمم میگه برای اون مگ خونه خریدم (برادرشوهرم مجرد)برای تو خونه خریدم ...یکم بحثشون میشه به همسرم میگ برو مستاجری بشین....من به همسرم میگم برو خونشون دلشون تنگ شده واست نمیره به نظرتون چیکار کنم میگم هرچی باشه باز پدر ومادرشند..