انگار همین دیروز بود که رفتم خبر بارداری دومیم به مادرم بگم که خبر تصادف مادرم دادن دنیا رو سرم خراب شد بعد اون چند بار بهم گفتن باید عادت کنی بدون مادر زندگی کنی گفتم خدا یعنی. حق من این بود. آنقدر گریه کردم اربابم حسین صدا کردم گفتم من راضیم مادرم رو تخت باشه تا آخر عمر نوکریشو کنم. ولی کنارم باشه. قربونت اربابم برم بعد اون مادر یکم حالش بهتر شد تا 17مرداد سال 1400دوباره عملش کردمدوباره دکترا گفتن فقط یک ماه میمونه. ومن ماه آخر بارداریم بود هر روز که زدیم شهریور میشدم ترسم بیشتر میشد. چون من 16شهریور باید میرفتم بیمارستان برای به دنیا اومدن پسردومم و بلاخره با هر سختی بود روز موعود رسید و من پسر بزرگم گذاشتم پیش خواهرم رفتم بیمارستان و زایمان کردم. ولی با اون استرسی که من داشتم. افت ضربان قلب پیدا کردم داداشم ترسیده بود اون جوری که خودش میگه وقتی جلو در اتاق عمل وقتی خبر دادن بچه سالم ولی من رو بردن مراقبت ویژه. تنها کلمه که گفته یا حضرت عباس بود گفته بود که اگه خواهر خوب بشه اسم پسرش به نیت اسمت میزایم عباس. تا بعد دو روز من حالم خوب شد. وبعد چند روز برگشتم خونه خداروشکر هم مادرم خوب بود هم. خودم از رو این موضوع سه سال میگذره و من قرار برای عشق مامان تولد بگیرم و هر سال یاد اون روزا میفتم خداروشکر مادرم امسال با پایی خودش راه می‌ره میخواستم بگم تا خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمیفته. همیشه یادمون باشه خدا خیلی بزرگ

۱۹ پاسخ

خداروشکر چه معجزه قشنگی
منم معجزه خدا رو دیدم وقتی باردار بودم 36 هفته بودم دکنر سونو قلب نوشت خواستم 37 برم سونو رو انجام بدم ولی چون دکترم داشت میرفت خارج از کشور موکول نکردم به هفته آینده 36 هفته رفتم سونو شدم وقتی سونو می کردم با افت قلب جنین مواجه شدن بستری کردن در عرض یه ساعت دوبار قلب جنین افت کرد و سریع اکسیژن زدن و بردن اتاق عمل و بعد جراحی دستیار پزشک بهم گفت خدا خیلی دوست داشت امشب معجزه شد برات گفت جفت از جنین داشت جدا میشد دیگه خلاصه اگه من اون روز نمی رفت بیمارستان و موکول میکردم به هفته آینده نمی دونم چه اتفاقی رخ میداد و بعد 6 سال خدا بهم پسرم داد واقعا خداروشاکرم به خاطر معجزه قشنگش

حالا من بعد از ۸ سال خدابهم دوباره یه نی نی داده دکتراگفتن دیگه باردارنمیشی اما خواست خدا وبه قول دوستمون معجزه شد ودوباره باردار شدم اما حیف که بابام نیست که نوه اش ببین اول محرم امسال فوت کرد همیشه می گفت یکی دیگه بیار حسین ام ازتنهای دربیاد آخ بمیرم که نموند ببینش😭😭😭😭

مرگ زندگی دست خداش دکترا و بنده ها کی باشن ک تعیین کنن گلم

خداروشکر چه معجزه قشنگی
منم ۳۳هفته باردار بودم جفتمم پایین بود استراحت داده بودن دکترم برام آزمایش قند نوشت گفت قندت بالاس بچت ال میشه بل میشه انقدر استراس گرفتم هروز میرفتم قندم میگرفتم دکتر میگفت قندت خوبه چرا دکترت همچین حرفی زده زنگ زد به دکترم دکترم دوباره برام ازمایش قند نوشت دوباره گفت قندت بالاس باید بری دکتر غدد برات نامه بنویسه بری بیمارستان بستری بشی ی روز تمام تو اسلامشهر دنبال دکتر غدد بودم پیدا نکردم ی جا پیدا کردم اومدم از خیابان رد بشم ماشین بهم زد فرار کرد خداروشکر خدا هوام داشت زمین نیوفتادم سرپاموندم مچ پام داغون شوده بود تا اورژانس بیاد داشتن باهام حرف میزدن بچه تکون میخوره همون لحظه دخترم ی لقدزد قربونش بشم خداروشکر آسیب ندید منم بعد چندتا دکتر که گفتن باید بمون بعد زایمان عمل کنی اومدم لاهیجان ی دکتر حرفه ای عملم کرد از اون روز دوسال خورده ای میگذر درست مثل خیلی ها زایمانم نبود ولی خداروشکر گذشت حالا نه من قند داشتم ن هیچی😂جواب ازمایش مشکوک بود دکتر خر تشخیص نداده بود ی دکتر دیگ تشخیص داد که من اصلا قند نداشتم😐😐😐

خدا بزرگتر و مهربون تر از اون چیزیه که فکر میکنیم. قدرت مطلق.
خداروشکر

اشکم‌ درومد.تولدش مبارک عزیزم هزارساله بشه❤️

الهی هیچکس ناراحتی ومریضی عزیزشو‌ نبینه🙏🏻😔

اشکام ریخت عزیزم انشا الله خدا مادرتو بهت نگه داره. انشا الله اقا ابی عبدالله دستگیر همه باشه 🙏🏻🙏🏻

خداروشکر همیشه خوش خبر باشی و معجزه باشه
دقیقا والا بسپار دست خدا
خدا خودش خیلی مهربونم اگ والا بهش ایمان و باورش داشته باشی و نگران اون موضوع نباشی وقتی خدا ببینه واقعا سپردی دست خودش از ته دلت برات معجزه می کنه

خداروهزار مرتبه شکر ،🥹

الهی شکرت اره واقعا بایدخدا بخاد .قربون خدا برم ک برای همه تکیه گاهه خصوصا برای مابیکسا

خداروهزارمرتبه شکر❤

عزیزمممم 🥹😢
چه غمگین و چه معجزه وار
ان شاالله خدا همتونو کنار هم سالم و سلامت در پناه خودش حفظ کنه

عزیزم الهی خداروشکرکه مامانت خوب شد انشالله سایه اش همیشه بالا سرت باشه🤲

الهی شکر🙏🏻🙏🏻🧿🧿

وای جااانم خدارو هزار مرتبه شکر که مادرت برگشت🥺موای تنم سیخ شد
دکترا خودشونو خدا میدونن

چقد نارحت شدم خدای بزرگ مادرتونو حفظ کند
اربخدا گل گفتی 😔👌👌

عزیزم تنتون سالم خداروشکرواسه سلامتی مادرتون

خدا رو شکر آن شاالله سالم و سلامت باشین

سوال های مرتبط

مامان سارینا مامان سارینا هفته سی‌وچهارم بارداری
مامان mahbod مامان mahbod هفته سی‌ونهم بارداری
مامان گیلاس‌ خانم مامان گیلاس‌ خانم ۲ ماهگی
امشب می‌خوام تجربه کلیمو در بارداری بگم و به مامانا که شاید شرایطی مشابه من داشته باشه کمک بشه براشون خیلی وقته میخواستم بزارم فرصت نمیشد
اول اینکه قطعا بدن آدم با همدیگه خیلی فرق داره و بارداری بارداری هم فرق داره من خودم تنبلی تخمدان شدیدی داشتم جوری که بعد چند روز از عروسی بدون هیچ قرص آمپولی پریود شدم یعنی دوسال پیش دیگه هم طبیعی پریود نشدم چند ماه بعد عروسی رفتم دکتر فقد برا درمانش رفتم قصد برا بچه دار شدن نداشتم دکتر بهم کف اکه میتونی اقدام کن چون طول می‌کشه بچه دار بشی این قرص های ام که داری الان مصرف می‌کنی همشون برا تحریک تخمدان ولی خب همسرم مخالفت کرد نخواست فعلن بچه دار بشیم منم چند ماه قرص هارو مصرف کردم و بعد دیدم وقتی نه بچه می‌خوام نه چیزی برا وی الکی این همه قرص شیمیایی مصرف کنم میدونستم هم که دور بعد به مدت بازم تنظیم پریودی بهم میریز چون تاز سن بلوغ داشتم اون موقع که قرص مصرف میکردم بعد چند ماه خودش آمد گف اکه بخوای اقدام کنی برا بچه من از تاریخ پریودیم خیلی گذشته بود بهش گفتم باید تخت نظر دکتر باشم تا باردار بشم گف من مشکلی ندارم هرچقدر هزینش باشه میکنم از تیر ماه سال قبل شروع کردم به آزمایش قبل بارداری دادن مصرف باز قرص های شیمیایی ولی اقدام نکرده بودم تا اینکه به روز دکتر بهم گف که برو پیش دکتر تغذیه اون درست می‌کنه آمدم مهر ماه رفتم پیش دکتر رژیم نگم که همون رژیم رو هم فقد ماه رعایت مردم دیگه حوصلم نکشید زیاد وقت بذارم چون خودمم سرکار میرفتم برا ارادم سخت بود از همون مهر ماه هم شروع به اقدام کردم نه پریود شده بود آخرین بار با قرص ال دی پریود شده بودم اونم مرداد ماه دیگه نشده بودم..
#تنبلی تخمدان
مامان حامی مامان حامی ۷ ماهگی
گذشتو من غربالگری اولو دادم و رفتم برا دومی وقتی مشکوک شد ب سندرم داون داشتم دیوونه میشدم کلی گریه کردم خدارو صدا کردم
همش میگفتم من ۴ماهه باهاش زندگی کردم چجوری میتونم ازش جدا شم😭😭😭😭😭😭😭😭
حال روحی من و همسرم افتضاح بود تقریبا دو هفتمون با گریه و زاری گذشت تا جواب ازمایش سلفری اومدو همه چیش خداروشکر اوکی بود😍😍😍😍بعد از اون بود ک فهمیدم چقد عاشقشم چقد بهش وابسته شدم چقد بدون اون نمیتونم🥹🥹🥹🥹🥹🥹
گذشت و شد ماه هشتم بارداریم رفتم پیش دکترم(واسه مریضیم)بعد ازمایشو معاینه و اینا گفت هنوزم همونه بدتر نشده ولی بهترم نشده
گفت اگه بدتر میشد ختم بارداری بهت میدادم😭😭😭😭😭😭
درسته ک بیماریم خوب نشده و هنوزم دارمش
ولی خدا بهم ی فرشته
هیچوقت یادم نمیره با وجود اینکه دکترم بهم گفت حامله نشو فعلا
وقتی بهش گفتم حامله ام گفت این کادوی خداست بهتون😭😭😭😍😍😍😍😍
شاید اگه این بچه رو بهمون نمیداد از فکر اون بیماریه تا الان من مرده بودم
نمیدونم…..
ولی همیشه و همه جا وجودشو تو زندگیم حس کردم
خدایا هزاران بار شکرت 😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️
دوروزه دیگه وارد هفته ی۳۴میشم
چیزی نمونده پسرم نه ماهه بشه دورش بگردم❤️💎
امید زندگیمه
حامی من🧿❤️
مامان دایار مامان دایار ۵ ماهگی