واقعا من نمیتونم درک کنم اونایی ک بچه شیر به شیر میخان رو
چون واقعا میبنیم دیگ چقد بچه داری سخته حاملگی و زایمانش یه طرف بیخابیش یه طرف کم شدن و سرد شدن رابطه زناشویی یه طرف هزینه های مالیش یه طرف
ریخت وپاش های خونه یه طرف
عصاب فولادی داشتن یه طرف
تومخ بودن اطرافیان بانظرهاشونم ک بدتر
عدالت وتعادل بین بچه هاهم ک خودش دنیاییه

برا منم تصور بچه شیر به شیر حتی تصورشم وحشتناکه چه برسه به واقعیت

میدونی اره واقعا سخته همه چیزش سخته ولی اگه یکی مثل من باشی که مشکل باردار شدن داشته باشی و اینو بدونی که اگه سنت بره بالا دیگه نمیتونی بچه دار بشی و شوهرت به شدت بچه دوست باشه و دکتر بهت بگه باید تا سنت کمتره اقدام کنی مجبورن اقدام میکنی......
چون خودمم از تک فرزندی متنفرم مامانم تک فرزنده و نه تنها خودش همیشه تنها بوده ماهم الان هیچکسیو نداریم و وقتی میبینم دیگران با دایی یا خالشون وقت میگذرونند خیلی دلم خاله و دایی میخواد چون خیلی واقعا هیچکسیو نداریم.....

دقیقا
دخترم در آستانه ی ۲ سالگیه و من تازه فروپاشی های ذهنیم داره سر و سامون میگیره فک کن ی بچه ی دیگ بیاد دوباره روز از نو روزی از نو🤦🏼‍♀️

من توان مالی برام خیلی مهمه البته مهم تر بچه الرژیکه ک پدرمادرتو میاره جلو چشمت
تصور اینکه ی موجود کوچیک دوباره اونهمه درد بکشه قلبمو میکشه همین الانشم درگیر دخترمم اصلا دوست ندارم کاش هانای من سالم بشه

حرف حق گفتی
من تو مجردیام اینقدر عشق بچه بودم که خدا میدونست اما بعد اینک باردار شدم بارداری سخت داشتم بچم نارس دنیا اومد 28هفته کلی فشار و خستگی و بی خوابی و اذیت شدم سر پسرم همش میگفتم یه دونه بسه همین یکی بسه
اما حالا پسرم مدام میاد میگه داداش داداش .یا میبینم تو کوچه خیابون دنبال بچه های مردم هس نمیاد خونه دلم آتیش گرفته
میترسم برای بچه دوم 🥲

منم مخالفم..واسه همین تفاوت سنی بچه هام. ۱۳ ساله

آره خیلی سخته
منم دوست دارم حداقل 3 سال و نیم بشه پسرم.
البته بعضی مامانا چون سن شون بالا هست مجبورن زود اقدام کنن

بچه هام شیر به شیرن
واقعا مخی نمونده واسم
خیلی داد میزنم سرشون
دست خودم نیست نمیتونم تحمل کنم
مخم نمی‌کشه
سنم کمه اونجوریی ک میخواستم زندگی کنم نکردم
مشکلات دیگه یه طرف بچه داری یه طرف
مخم نمیکشه واقعا

من خودم کسی بودم که چهارتا بچه دوست داشتم ولی الان فقط دوتااونم بعدی رو بعدچندددسال