خیلی دلم برا بچم سوخت از دیروز صبح که بهش دادم شیر ،نخورده بود دیشب خیلی خسته بود خابید ،امشب به حدی گریه کرد گفت مامان شیر ممه ، دلم کباب شد تازه باباش هم نق نق من میخام بخابم بزار خب شیر بخوره گناه داره،انگار فقط من دلم برا بچم نمیسوزه به حدی نق زد گزاشتم ده دقیقه سینمو تو دهنش خابش برد ،از یه طرف عذاب وجدان دارم،از یه طرف دلم خونه ،دارم دق میکنم قشنگ انگار یه چیز تو گلومه میخاد خفم کنه ،فکرشو نمی‌کردم اینقدر سخت باشه

اصلا عذاب وجدان نداشته باش سه روز گریه میکنه بعد دیگه از سرش وا میشه بعدشم عزیزم حتما برو خونه مادرت یا یه جای شلوغ چند روز بمون بعد ترک شیر بده تنها نمیشه بچه اذیت میشه

واقعاسخته عزیزم منم این دوران گذروندم هرروزبابچم اشک ریختم ولی کم نیاریادش میره این روزاهم میگذره

همه بچه ها یک روز از شیر میگرن همه مادریم واحساس ولی بیسترراز۲سال نباید بخور من ۲سالشزک تنوم سد گرفتم

خیلی شبیه منی منم شکست خوردم چون بچه م به هیچ عنوان بدون شیر نمیخوابه شوهرمم اصلا و ابدا همکاری نمیکنه باهام تو غربتم تک و تنهام هیچکسو ندارم تازه سر کارم مجبورم برم

من قبل ترک‌شیرسو خیلی کم کردم روزی دو سه بار بعد مادرشوهرم بکهفته موند خونمون و‌به راحتی ترکش دادم هروقت شیر میخواست مادرشوهرم حواسشو‌پرت میکرد تو فقط رو روان خودت کار کن چون خیلی به هم میریزی این مدت به خاطر هورمونها