۱۰ پاسخ

ب نظر من ک ربط نداره ،حتما مهربونی بچه عاشقت شده

عزیزم دخترت حساب میشه دیگه

آره دیگه میشه دختر سببی

اره عزیزم شیر میکشه من به پسر خواهرم و خواهرم به پسرایی من شیر داده الان جونم درمیاد برا پسر خواهرم اونم بهم میگه مامان،، بزرگ شدن الان بچه ها 12 سالشونه بچه های من با پسر خواهرم سه ماه فرقشونه همسن هستن بعد خواهرمم خیلی بچه هامو دوست داره ببین خاله خواهر زاده رو دوست داره ولی دوست داشتن ما فراتر از خاله و خواهرزاده اس

اره یجوری خواهر حساب میشن دیگ

ربطي به شير نداره
چون ميديدن همو اين حس بوجود مياد
مثل خواهر برادرا

من شنیدم اگه بچه شیر یه مادر دیگه رو بخوره به همه بچه های اون مادر محرم میشه

حتما.
اگر پسر بود‌ احتمالا به هم محرم میشدن😊

سلام
یعنی الان دختر عمت دخترت میشه 🤔😅😅

نزاییده یه دختر دیگه صاحاب شدی دیدی؟😂😂😍😍😍😍

سوال های مرتبط

مامان ܩߊ‌ܣܠࡅ࡙ࡍ߭🌜‌C᭄ مامان ܩߊ‌ܣܠࡅ࡙ࡍ߭🌜‌C᭄ ۱ سالگی
بچها بیاین نظر بدین ببینم .... من از بچه ای که دست بزن داشته باشه و غد باشه خیلی خیلی متنفرم خوب ، دوستم یه دختر داره یکماه از ماهلین بزرگتره امد خونمون. ماهلین همش بغلش میکرد بوسش میکرد اما اون هولش میداد میزد تو صورتش موهاش میکشید خیلی خیلی بیتربیت و چندش ماهلینم گریه میکرد من ارومش میکردم اما باز ماهلین میرفت سمتش میزد یا اسباب بازیای ماهلین بزور از دستش میکشید جیغ و داد که چرا برمیداری این مال منه فلان دخترمم بمیرم براش اروم نگاش میکرد مامانشم عین خیالش نبود 😐دوس داشتم دوتاشون خفه کنم 😑😑😑 بعد مامانم امد خونه و اینایهو دوستم به مامانم گفت وای از دست ماهلین اسباب بازیاش به دخترم نمیده خیلی لجکاره 😐😐😐😐 منم گفتم معلومه نمیده وقتی کسی بزنه به صورتش و اذیتش کنه منم باشم نمیدم . اخم کرد و فلان دیگه دلم نمیخواد باهاش رفت امد کنم. درسته بچه ان اما رفتار مادرشم خیلی خیلی رو اعصابمه. و دلم نمیخواد دختر با اینجور بچه هایی رفت امد کنه کارم درسته یا ن
هنوزم یادش میفتم تپش قلب میگیرم 😐😐😐🤦🏻‍♀️
مامان ماهــ🌙ــلین🐥 مامان ماهــ🌙ــلین🐥 ۲ سالگی
💥مهم💥
یه تجربه ی خواهرانه گقتم در اختیارتون بذارم به هیچ عنوان بچه هاتون تو کوچه نفرستید که بازی کنن درصورتی اینکارو کنید که خودتونم نظاره گر باشید چند روز پیش مهمون داشتم خانوم رفیق شوهرمو دخترش که ۳سالشه اومده بودن خونمون من به ماهلین کلا از کوچیکی تا به الان اجازه ندادم جز خودم یا مادرم کسی بخاد بچمو عوض کنه حتی پدرش ماهلینم یاد گرفته حتی اجازه نمیده کسی لباساشو عوض کنه میگه عیبه حالا این به کنار من معمولا بچه ها بازی میکنن سعی میکنم تو دید باشن یا در اتاقو میگم باز بذارید که خدای نکرده ببینم اذییت میشن متوجه بشم بعد اونشب دختر رفیق شوهرم ماهلینو برد تو اتاق درم بست گفتم خاله جون ماهلین کوچیکه من باید مراقبش باشم که اذییت نشه گفت باشه باز درو نیمه باز کرد یهو دیدم ماهلین میگه عیبه عیبه نکن من دوییدم تو اتاق دیدم داره شلوار بچمو درمیاره😐گفتم چیکار میکنید گفت میخاییم دکتر بازی کنیم من به حدی اعصابم خورد شده بود یعنی فقط داد نکشیدم به مامانش گفتم گفت عه از وقتی این میره تو کوچه هی میاد بالا میگه مامان شلوارتو بیار پایین ببینم یا میگه بیا اونجامو نگاه کن قشنگه😑😑گفتم خب چرا میفرستیش باز بره تو کوچه گفت نه حواسم بهش هست😑دلم میخاس جررر بدم دهنشو گفتم عزیزه من دختر بچه خیلی مراقبت میخاد خیلی حوتست باید بهش باشه اون بچست عقلش نمیرسه که گفت اره میدونم دیگه تنهایی نمیفرستمش خودمم میرم دم در وامیستم یعنی بهش فکرم میکنم تنو بدنم میلرزه😭اخه بچه ۳ساله رو چه به این کارا یسریا فقط زاییدنو بلدن