پسرم 17ماهشه زود قهر میکنه یک چیزی میخواد الکی گریه میکنه دلش میخواد همش بره داخل حیاط بازی کنه هواست نباشه یک چیزی بخور خیلی لجباز شده همش میگه بازی راه نمیرره همش میدو لاغر شده بد غذا هست کل خونه رو مثل بمب میکنه خیلی لوس شده همه چیز با گریه میخواد محل نمیدم بیشتر گریه میکنه منم سعی میکنم هواسش پرت کنم همش تقسیر مامانم بابامه ، دیونه شدم چی کار کنم دیگه خودمو میزنم وقتی کلاف میشم شاید داد بزنم سرش اما دلم نمیاد بزنمش پسرم عین خیالش هم نیست دعپاش کنی کار خودش میکنه باردار هم هستم مثل رولنی ها شدم یک خواب درست ندارم کمکمی هم ندارم شوهرم همش سرکار خسته میاد خونه بیهوشه شب ها کارم شده گریه

چرا اینقد زود باردار شدی خب باید جلوگیری میکردی که بتونی برسی به اولی بعد دومی رو‌میاوردی
حالا هم که قسمت شده اومده خداروشکر
سعی کن با ارامش بذاری بازیگوشی کنه کنجکاون توی این سن میخوان سر از همه چی در بیارن دیگه باید کنار بیای

۱۷ ماه خیلی کوچیکه ولی واقعا اگه نمیتونی تحمل کنی به عنوان سرگرمی بفرستش مهد بچه خیلی شیرینه ولی هم خودت هورمونات بهم ریخته هم تو سنیه که توجه و بازی میخواد اگه دوساعت هم ازت دور بشه خودت انرژی میگیری و مشتاقی که برگرده ولی برای موضوع به این مهمی با مشاور صحبت کن یه راهنمایی درست درمون بگیر بعد بارداری هم که نینی جدید بیاد آدم خود به خود بیشتر به اون توجه میکنه وقت و حوصله ای برای اولی نداری گناه داره ما بدنیا میاریمشون پس باید همه جوره بهشون توجه کنیم ولی قبلش به خودمون

پسر بچه باید انرژیش خالی کنه.. اما وعده نده لوسش نکن.. گریه کرد محل نده.. تا باج نگیره اینجوری.. جایی ببرش بازی کنه.. بچه هم نیاز ب بازی داره..

نگران نباش همه چیو براخودت سخت نکن عزیزم همه چی میگذره بعدا ب این روزا میخندی سعی کن باهم بیرون برید برنامه ریزی کن ببرش پارک سعی کن باهاش خوشبگذرونی و توجه کنی بهش همش باخودت فکر نکن من باردارم و‌من تنهام و…به خودت ایمان داشته باش شرایط رو کنترل کن روحیه خودت اول باید خوب باشه بچهاتم از تو انرژی میگیرن

بنظرم بارداریت خیلی اشتباه بوده من بین اولی و دومی والان سومی چهار سال تفاوته چون بهتر میفهمتت ولی 17ماه بجست نیاز ب رسیدکی زیاد داره ونمیفهمه قشنگ حرفتو عادتش بده مامانت بره اونجا الان دومی من دو روز دوز میره اونجا چون تو بارداری اعصاب ضعیفه کی حال کل کل با بچه رو داره

عزیزم چند ساعت در روز بفرستش مهد یا خانه بازی که قشنگ انرژیش تخلیه بشه

عزیزم تنها نیستی منم همین مشکلودارم اونم بادوتاپسرشر بزرگم که ازکوچیکه بدترع گلوم جرمیخوره اینقدمیگم بشین نکن افتاد میوفتی نروبیا ولی هرکاری کنم نمیشه اخرمیزنم به بیمحلی اگه خونه رومنفجرکنه حیاطوبریزه بهم هیچی نمیگم خودش خسته میشه میادکنارم میخابه

اون الان از طرف تو توجه میخواد

عزیزم تو الان خودت اعصابت ضعیف شده
پسرت هم برا جلب توجه بعضیکارا رومیکنه
سعی کن بیشتر باهاش بازی کنی
موقع گریه و داد و بیدا خودتو بزن به نشنیدن
واینکه همیشه مامان بزرگ و پدر بزرگ ها دایه عزیز تر از مادرها روتربیت بچه خیلی تاثیر میزارن
اوناروهم قانع کن که اجازه بدن با روال خودت جلو بری