۶ پاسخ

منو اایک کنید بقیشو بخونم
داستانشون خیلی هیجانیه🙅🏻‍♀️😂

بقیشم بنویس گلم
شما ورزش و پیاده روی داشتی قبل زایمان؟

خوبه باز بنظرمیاد پیشرفتت خوب بوده

ماما همراه برای زایمان طبیعی خیلی خوبه و کمک میکنه

این ک خیلی خوبه طبیعی شد
خداروشکر ک سالم ب دنیا اومد

اخی عزیزم ان شالله ک حالت الان خوب باشه....اگر برگردی اون چند تا خرکت ما ما رو میری یانه؟

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۳ ماهگی
سلام خانم های گل ممنونم از همه تبریک خانوم مرسی از همه که بهم زنگ زدین شرمنده جواب ندادم
من ۵صبح ۲۷تیر کیسه آبم کلا پاره شد توی ۳۶هفته و چهار روز و کلی ازم آب ریخت همراه با خون اومدم بیمارستان چمران چون چشمم به مامانم رفت که گفت من بعد پاره شدن کیسه آب دو ساعت بعد زاییدم اومدم چمران اما یه قانونی داره که اگر نتونی تا ۲۴ساعت زایمان کنی بعد میبرن سزارین
من هم کاملا ترسیده بودم گفتم یا شانس و یا اقبال از ۶و نیم صبح آمپول فشار زدن بهم تا ۴ صبح فرداش حدود ۷ تا آمپول فشار خیلی اذیت شدم دهانه رحمم از سه سانت بیشتر باز نشد و چون بچه توی خشکی بود دکتر بهم ۲۴ساعت وقت داده بود و این که انقباضات دردهای زایمانم خیلی خیلی زیاد بود گفت مربوط به ۸،۹ سانته اما دهانه رحم باز نشد توی ۲۴ساعت
توی آخرین نواز درد ضربان قلب بچم افت کرد که ساعت ۴ و نیم زنگ زدن دکتر و دکتر اومد و سزارین شدم ۵:۴۳دقیقه ۲۸تیر ماه فسقل من به دنیا اومد و هنوز هم بیمارستانم و میگن دیگه کم کم ترخیص میشم
ممنونم از همگی و دعاهای قشنگتون 😍😍😍😍😍
مامان لنا مامان لنا روزهای ابتدایی تولد
تحربه زایمان طبیعی پارت ششم#
خب بازم آمپول فشار وصل کردن تا ساعت ۱۰ بازم همون سه سانت بودم معاینه تحریکی کردن همون ۳سانت بودم گفتم تروووخدا التماستون میکنم منو ببرین سزارین اشکال نداره که دردرو کشیدم ولی ببرین وقتی پیشرفت نمیکنم دکتر گفت نمیشه گفتم بخدا پولش هروی باشه میدم گفت خانم برای من بد میشه ما هیچ دلیلی برای سزارین کردن تو نداریم گفتم خب این دلیل کمیه که پیشرفت نمیکنم گفت نه روند ۳ سانت تا چهار سانت کمی طولانیه زایمان میکنی انشالا واقعن دیگه میخواستم بکشمشون که مامای بهش اومد و گفت همسرتون گفته ماماهمراهت بیاد پیشت شاید زامان کردی گفتم خب من هنوز چهار سانت نشدم گفت همسرت گفته هرچی پولش باشه مهم نیست فقط بیاد پیشت ماهم زنگ زدیم خودشم زنگ زده بهش قراره بیاد خوشحال شدم که یکی میخواد کمکم کنه ماماهمراهم اومد یه خانوم مهربون بود که گفت تا میتونی اسکوات انجام بده وقتی درد داری شدتش بیشتر باشه همراه آمپول فشار منم‌گفتم باشه ورزش هامو خیییلی بیشتر و سنگین تر کرد که همش بهشون میگفت لطفا بیاین کیسه آبشو پاره کنید اینطوری بچه روبه پایین میادو زایمانش زودتر انجام میشه همش پشت گوش مینداختن و میگفتن به دکتر شیفت بعد بگو و از این حرفا بعداز کلی اسکوات و ورزش پاهام داشت فلح میشد درد آمپول فشار هم از یه طرف که یهو یه آبی ازم اومد و فعمیدم کیسه آبمه پاره شده و بعد از معاینه گفتن ۵سانتی از خوشحالی داشتم بال در میاوردم
مامان 🌻صبرا🌻 مامان 🌻صبرا🌻 ۴ ماهگی
دیگه از ساعت یازده چهار بعدازظهر هی معاینه میکردن و منم سه سانت بودم هیچ تغییری نمی‌کردم و تو همون تایم خیلیا زایمان کردن رفتن دیگه روحیم از دست دادم نشسته بودم گریه می‌کردم که دکترم گفت زایمانت طول می‌کشه من میرم چند ساعت دیگه میام به ماماها هم گفت مریض منو معاینه نکنین دیگه تا خودم بیام همینجوری تا ساعت هفت و نیم نشستم دیگه همون دردای کمم تموم شده بود رفتم به یکی از ماما ها گفتم زنگ بزنن به شوهرم برام‌‌ ماما همراه بگیره و بی حسی دیگه تا ساعت هشت هم ماما همراهم اومد هم دکترم معاینه کردن دیدن هنوزم همون سه سانتم دیگه دکتر گفت کیسه آبشو پاره کنین و آمپول فشار بزنین ماما این کارارو برام‌‌ کرد و دردام‌ شروع شد خییییلی شدید بود دوتا آمپول فشار زدن ماما گفت از تخت بیام پایین شروع کرد باهام ورزش کردن تا جایی که دیگه نتونستم واستم گفت برم رو تخت و یه آمپول بی حسی زد آمپوله جوری بود که تا زد گیج شدم و خوابیدم باز تا دردم می‌گرفت از خواب بیدار میشدم از درد شدید ناله میکردم باز تا تموم میشد خوابم می‌برد آمپول بیهوشی بود بیشتر تا بی حسی 😂دردامو که اصلا کم‌نکرد ولی انقدر گیجم کرد که خیلی چیزی متوجه نمی‌شدم مخصوصا وقتی ماما کمرمو ماساژ میداد دردش قابل تحمل میشد