۴ پاسخ

ای عزیزم الهی چقدربچه هامعصومن.اگه دارودادی مدام تن شویه کن بااب وگلاب.براش دعای نورحضرت زهراروبخون حمدشفابخون خوب میشه ان شاالله

بعد با آب ولرم و گلاب تن شویه کن
با دستمال

دختر الان شیاف داری سریع شیاف بزن یکی ونصفی

چرک خشکن نداد

سوال های مرتبط

مامان پرنسس همتا👸🧿 مامان پرنسس همتا👸🧿 ۳ سالگی
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
قبل اقدام به بارداریم با خودم فک نیکردم میگفتم وای یک بچه ناز اروم خدا بهم میده بشه سه چهارسالش بره تو اتاقش بازی کنه منم براش غذاهای خوشمزه درست کنم باهم دونفری کیف کنیم ناهار بخوریم بعد بیایم رو تخت هرروز ظهر همدیگ بغل کنیم بخوابیم عصرا کلی با هم خوش بگذرونیم با خودم ببرمش ارایشگاه موهاش دائم خشگل کنم ببافم یک سره با هم خوش بگذرونیم وای چقد بچه خوب قشنگ خلاصه این رویا بامن همراه بووووود تا الان که دقیقا رویای دختر سه چهارساله که تو رویاهام بود شکرخدا خدا براورده کرد ولی با یک سری تغییرات دخترم اصلا اروم نیس اصلا ننیره تو اتاقش بازی کنه یک سره از صبح به جونم نق میزنه یک سره جیغ داد من درحال اشپزی پریناز جیغ گریه که بیا بامن بازی کن بیا با من بازی ارایشگاه این چیزا که هیچی دسشویی باید با خواهش التماس برم تورو خدا وسط بازی بزار برم دسشویی 🤣🤣🤣🤣🤣برا خواب خودش نمیخوابه که هیچ خودمم به زور از دستش فرار کردم بدو بدو اومدم رو تخت دائم دارم میگم تورو خدا پریناز باهات کلی بازی کردم خسته شدم بزار برم یک کم استراحت کنم 🤣🤣🤣🤣همین خل ساده بودم نسبت به بچه ها زخم خورده هایی که مثل من یک رویای دیگ داشتن یک چیز دیگ شد دستا بالا
مامان بنیامین مامان بنیامین ۳ سالگی
اونشب اومد جا پهن کنه من داشتم ظرف جمع میکرد دیدم دوتا تشک انداخته رو کولش داره میاره گفتم زهرا چرا صدا نکردی بیام کمکت گفت چرا مگه چیشده گفتم برات خوب نیست گفت چمه گفتم باردای اینو که گفتم شکه شد من اونجادهم شکم بیشتر شد که باردار نیست اما بازم صبر کردم توی این مدت هروقت میگفتم سونو دادی میگفت رفتم بسته بود رفتم متصدی نبود رفتم گفت باباش فوت مرده نیست من میگفتم مگه میشه اخه اما دیگه میدونستم یه خبزی هست این وسطا گفت فشار گرفتم فشارم بالاس گفتم قرص بهت داد گفت نه، ما هم این وسط براش کلی سیمونی خریدیم چون میدونستیم باباش اینا نمیتونن بخرن من کلی لباس و حوله و پتو ماشین و اینا و یه ست کالسکه و رخت خواب براش خریدم بابام هم گفت براش کمد میخره مامانمم لباساشو خرید،اما از دیدنشون خوشحال نمیشد من ک باردار بودم یکی برام یه چیز ساده میخرید کلی ذوق میکردم،هروقت بهش میگفتم چند هفتته میگفت 3ماهمه یه بار گفتم چطور تو اصلا سن بارداریت بالا نمیره
مامان هلنی مامان هلنی ۳ سالگی
سلام خانوما من و همسرم دعوامون شد دیشب
همسرم رقص فارسی خیلی دوست داره
بعد من دیشب اینستاشو دیدم کلی فیلم رقص بود تو اکسپلوررش
با کلیپ خواننده های قدیمی مهستی اینا کلی غر زدم ک اینا چیه میبینی
بعد من همسرم اصلا اهل رفیق بازی نیست ی دوست داره که مجرد ولی آقای موجهی هست
همسرم چند بار می‌ره بیرون باهاش یا خونه هم
(مثلاً روز جمعه با اینکه دو روز پیش همو دیدن رفت پیشش من ناراحت شدم ک بعد ی ماه ی روز خونه ای چرا قبول کردی بری پیش من نمی‌مونی )
ما خونه خریدیم خیلی دستمون تنگه از خرداد باهم بیرون نرفتیم گفتم میشه بریم پارک گفت نه دوست دارم فقط لش کنم ولی همین دوستش گفت بیا گفت باشه وقتیکه برگشت اصلا ب روی خودش نیاورد قرار بود بریم .


حالا الان زنگ زده که فرداشب همکارم و خانومش نمایشگاه دارن من با این دوستم میرم منم گفتم ی موقع منو ب اون ترجیح ندی وقتی نمایشگاه با خانومشه چرا منو نمی‌بری جای دوستت اونم داد زد اصلا نمی‌رم گوشی قطع کرد

بنظرتون حساسیتم بی مورده؟
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
خانمایه نظربدین بگین من مقصرم یانه من بقه بالای خونه مادر شوهرم زندگی می‌کنم مادر شوهرم خیلی تو تربیت من دخالت می‌کنه مثلاً به پسرم چیپس و پفک و هله هوله میده ا میاد دنبالش اونو می‌بره تو کوچه اون روزی اومد دنبال مهراد بردش ۲ ساعت بعد آورد دیدم پای بچه کبوده از مهراد پرسیدم چی شده گفت از بالای اپن افتادم منم رفتم پایین و از مادر شوهرم پرسیدم چی شده گفت من حواسم نبوده از روی اپن افتاده روی لیوان خدا را شکر که لیوان تو پاش نشکسته منم خیلی عصبانی شدم اومدم خونه و به شوهرم گفتم به خانوادت بگو دنبال مهراد نیان وقتی نمی‌تونن مواظبش باشند باز فرداش مادر شوهرم اومد دنبال مهراد کلاً آدم زبون نفهمی هست امروزم اومد دنبال مهراد من چیزی نگفتم نیم ساعتی مهراد پایین بود دیدم آوردش بالا گفت می‌خوام بخوابم رفت خوابید باز از خواب بیدار شد اومد دنبال مهراد بردش با اینکه مهراد ناهار نخورده بود وقتی هم میاد دنبالش دیگه مهراد به حرف من گوش نمی‌کنه و دنبالش راه میفته میره یه ربع بعد صدام زد بیا که بچت تو دستشویی دستشویی کرده بیا بچه‌تو بشور