منم پارسال شهریور ماه بود
تو تکاپوی لباس عروس و تالار
رزرو ارایشگا
جهزیمو چیده بودم و با همسرم بودم تا عروسی
رفتم طبقه بالایی ک مادرشوهرمه
ماهی داشت سرخ میکرد
من زیر دلم زد
یدف مادر شوهرم گف نکنه حامله ای؟
گفتم ن بابا
ب شوهرم گفتم میای ی بیبی چک بگیر
اومد زدم دوتا هاله افتاد نمیدونسم خوشحال باشم یا چی
فقد تپش قلب گرفتم تو دسشویی
بچم تو عروسی مامان باباش بود🥹ما نذاشتیم کسی بفهمه
ولی همه از چشمای من فهمیده بودن ک باردارم 😂
ما خودمون قصد داشتیم بچه دار بشیم یکبار هم اقدام کردیم و اما چون پارسال یکبار سقط کرده بودم و تیروییدم پرکار بود قرار بود بریم پیش متخصص ۱۰ روزی هم عقب انداخته بودم و منتظر بودم ک بیبی چکم مثبت بشه ۱۹ بیبی چک زدم مثبت شد ۲۰ آزمایش خون دادم مثبت شد بعد رفتم سونو دادم ک ببینم خارج از رحم یا پوچ نباشه و حاملگی سالمی دارم و خداروشکر الان دخترمو بغلم دارم و ۱۹ شهریور هم میره توی ۵ ماه
منم چند ماه بود اقدام میکردم نا امید شده بودم ریگه تا آخر شهریور بود که حسابی مریض شدم رفتم دکتر اونجا پرسیدن که باردار نیستی گفتم نه نمیدونم دکتر گفت پ یه آزمایش بده که مطمئن بشی بعد دارو بدم آزمایش دادم جوابش همسرم برد نشون داد که مثبت بود البته خودمم همون روز به شک افتادم تا پریودی دو روز مونده بود که بی بی زدم مثبت شد ولی گفتم شاید نباشم که آزمایش درست بود خداروشکر
منم پارسال اواخر مرداد بعد بیست سال رفتم مشهد ، آخرای پریودم بود لکه بینی داشتم ، از امام رضا خواستم این آخرین پریودم باشه، دو سال منتظر بودم تو این دوسال یبار سقط داشتم ، از مشهد اومدم یه اقدام داشتم فقط، یه هفته بعدش خیلیی یهویی طلبیده شدم پیاده روی اربعین، ده روز با کوله سنگین تو اون ازدحام و سلوغی بودم اما خیلی بهم چسبید،ب همسرم گفته بودم تا ۱۵ ام برگردیم چون پریود میشم، اونجا خیلی از امام حسین و حضرت عباس خواستم ک مادر پدر بشیم، تو حرم حضرت عباس لحظه آخر پریود شدم اما فقط یه ساعت بود و قطع شد، روز اربعین رسیدیم خونمون و شک کرده بودم باردارم ، بی بی زدم و مثبت بود الحمدلله 😭
منم پارسال همون به بار اقدام کردم
یه روز که از پریودم گذشت بیبی چک زدم مثبت شد بعد رفتم ازمایش خون دادم بتام پایین بود خیلی ناراحت بودم ولی بعد چند روز رفت بالا و دیگه شاد و خندان الانم فسقلم رو پامه خوابیده
من سه ماه بعد عروسیم پارسال رفتیم کربلا پریودم عقب افتاده بود،اومدیم الکی گفتیم واسه تفریح بی بی چک بزنیم تنها بودم تو خونه زدم باورم نشد رفتم آزمایش یهو گفت مثبته رفتم سرکار شوهرم به بادکنک هلیومی برگه آزمایش چسبوندم به بندش فرستادم تو مغازه😂😂😂😂😂😂😂یه سکته ریز زد چون هنوز قصد نداشتیم
ما دقیق شهریور یهو تصمیم گرفتیم بچه دار شیم تو تاریخ ۱۸ و۲۱ و ۲۳ شهریور اقدام کردم ۲۶ هم رفتم راه دور مسافرت تو دلم یود ک باردارم از مسافرت برگشتم دو روز از وقت پریودیم گذشته بود تست زدم مثبت بود اما کم رنگ دو روز بعدش ازمایش دادم ک مثبت بود و خوشحال ترین بودیم منو همسزم همونحا داخل ازمایشگاه همسرم سرم و بوسید و گفت مبارکمون 😍😂
شبشم با یه باکس گل اومد خونه و دقیقا شب سالگرد ازدواجمونم بود 😍😍
منم ۱۴ آزمایش دادم فهمیدم باردارم سه سال بود اقدام میکردیم ولی نمی شد خونه مامانم بودم ۴ روز از موعدم گذشته بود اومد دنبالم بریم آزمایش من میدونستم چون از پریودم گذشته بود من کلا پریودام منظم بودتوراه که می رفتیم شوهرم حال نداشت حتی اشک تو چشماش بود فک میکرد منفی میشه منم چیزی نگفتم که خودش سورپریز بشه خلاصه رفتیم آزمایش دادیم گفتن ۲ساعت دیگه بیاین جواب.ما چن بار زنگ زدیم به ما جواب و ندادن نگو شوهرم گفته غیر از من حق ندارین به کسی جواب بدین خلاصه وقتش شد رفت جواب گرفت گفتن مثبته رفت یه جعبه برای مامانم اینا یه جعبه واسه خونشون یه جعبه واسه خواهرش اینا گرفت ینی میشه شادترین روز زندگیم بود الان این خانوم کوچولو داره دندان گیر میخوره😍قلب مامانش❤خدا به حق بزرگیش تمام مادران چشم انتظار و دامنشون و سبز کنه.الهی آمین حق همه هست این لحظه شیرین و بچشن
منم دقیقا تاریخ 10برج,7 ی سال پیش باید پریود میشدم که نشد 5روز بازم پریود نشدم شوهرم گفتم برام تست اورد چک کردم دوتا خط بود لی یکیش خیلی کم رنگ بود فکر کردیم باردار نیستم بعد یک فامیل های شوهرم ازش پرسید خانمت باردار نیست گفته چک کرده دوتا خط بوده یکیش کم رنگ بعد اونا بهش گفتن خانمت بارداره اومد بود خونه خیلی خوشهال بود ازش پرسیدم بهم گفت بعد رفتیم ازمایش خون دادم جواب مثبت بود و الانم دختر خوشگلم تو بغلمه
من پارسال مرداد ماه بود خاله ام زایمان کرد از تو اتاق عمل آوردیم بیرون کمرم صدا داد روز بعدش پریود شدم بعد خاله ام مریض شد خونمون هم شلوغ بود فقط یه بار نزدیکی داشتیم بعد اصلا نداشتیم خاله ام کلا خونمون بود یکم شهریور بود بیرون قهر بودم هوس کرده بودم برا ماهی خلاصه کل شهر گشتم تا پیدا کردم با چ ذوقی اومدم درست کنم یهو نتونستم از دلم رفت دل موند واسه سالاد های خاله ام اونارو از جلوش برداشتم روز بعدش ساعت پنج صبح بود بالا آوردم گفتم ای وای مسموم شدم نهار درست کردم بازم بالا آوردم شب خونه دختر عموم دعوت بودیم داشتیم میرفتیم اونجا که من برم کافی نت ثبت نام کنم برا دانشگاه لیسانس بخونم رفتیم تو بازار منو شوهرم داروخانه گفتم بزار یه تست بگیرم رفتیم خونه سریع انجام دادم نگا نکردم ببینم مثبتع یا منفی زود گذاشتم تو جیبم بعد دوباره به دلم افتاد ببینمش بله دیگه مثبت بود و الآنم دخترم کنارم خوابه. من بچهام سالم نمیشدن دو تا از دست دادم. جدا شدم الان از پسر دایی ام آیگل خانم رو دادم خدا برام معجزه کرد اما نمیدونم چرا نماز نمیخونم شکر گذارش باشم تروخدا برام دعا کنید ب نماز پایبند باشم
ما حدود۷سال ک ازدواج کردیم وپستی وبلندی زیادی توزندگیمون بود ک ب بچه دار شدن اصلا فکر نمیکردیم.واین وسط ی سری آدمای فضول دور وبرمون میگفتن چرا بچه دار نمیشید سنتون رفته بالا بعد دیگ اصلا بچه دارنمیشید،نکنه بچتون نمیشه دکتر برین و...انقدزمزمه میکردن ک توناخودآگاه منوهمسرم هم نقش بسته بود ک ما بچه دار نمیشیم...ولی بایباراقدام باردارشدم
خرداد ماه بود منم کلی کار سنگین کردم دیدم پریودنشدم وعقب انداختم بیبی چک زدم مثبت شد
یک ماه از عروسیم گذشته بود رابطه مشکوک داشتم ۸تا قرص ال دی خوردم ۶روز به خونریزی خیلی بدی افتادم جوری ک دیگ مطمعن شدم باردار نمیشم مرداد باید پریود میشدم نشدم گفتم خب طبیعیه بخاطر قرصا هورمونام بهم ریخته اما ۳ روز گذشت نشدم چک زدم منفی بود تقریبا یه روز درمیون میزدم نیم ساعت میموند میدیدم منفیه ولی همه ی تستارو نگه میداشتم تا روز یازدهم چک زدم دیدم باز منفیه انداختم سطل اشغال بعد یه ساعت ک رفتم اشغال بندازم دوباره کنجکاو شدم دراوردم دیدم دومین خطم افتاده رفتم تستای قبلی رو نگا کردم دیدم اوناهم دومین خطاشون افتاده و این شد که با وجود اون همه خونریزی گل پسرم موند و الان رو پام خوابیده😍
پارسال من از مرداد ی شرایط خیلی بد برام پیش آمد خیلی زیاد اصلا شرایطم خوب نبود در حدی که دو دفعه تست دادم چون (پریود نمیشدم) منفی شد وگرنه شاید بچمو نگه نمیداشتم
با یک کمرررررر درد وحشتناک رو به رو شدم ۳شهریور جمعه بود تست دادم هاله کمرنگ شد رفتم بعدش آزمایش دادم مثبت شد ۶هفته بود حامله بودم
من پارسال اربعین بود باردار بودمو نمیدونستم چون اصلا قصد نداشتیم بچه بیاریم هم باشگاه میرفتم هم سرکار هم استخر مادرمم باردار بود همون تایم
منم روز اربعین وقت پریودم بود نشده بودم و خودمم یادم رفته بود تا اینکه سه روز بعدش سرم خورد لبه پنجره شکست 😂رفتیم سی تی اسکن دکتره گفت باردار که نیستی من تازه یادم اومد که پریود نشدم رفتم سیتی رو دادم تو تقویم نگاه کردم بعدش دیدم بعله عقب انداختم
بعدم برگشتیم خونه خودمون رفتم دکتر آزمایش نوشت برام دیدم واقعانی مثبته 😂الانم که آقا کارن فسقلی تو گهوارش خوابیده 😅
من اوایل مهر بود یکبار اقدام کردیم همون بارم حامله شدم و شد آقا آرن😆😆 البته قبلش دوبار سقط داشتم اون دوتارم بار اول باردار شده بودم
من پارسال شهریور اقدام کردم
از دو سه روز بعدش یه حالی شدم
چند روز منتظر موندم بعد بی بی چک زدم مثبت شد
میدونستم احتمالا باردارم ولی زیاد ب بی بی چک مطمعن نبودم صبر کردم پریودیم چند روزی عقب زد رفتم آزمایش دادم و فهمیدم باردارم 🤩
عزیزم خداحفظش کنه 😍
من خیلی وقت بود دلم بچه میخواست ولی اقدام نمیکردیم ، چون شوهرم شهر دیگه کار میکنه خانوادمم پیشم نیستن خیلی دست تنهام میترسیدم تنهایی از پسش بر نیام
خلاصه بعد دو سال دلو زدم به دریا ، اقدام کردیم بار اول پریود شدم که کلی گریه و زاری داشتم 😆
ولی اقدام دوم باردار شدم خداروشکر
الان آسمانم تو بغلمه و تنهایی از پس همه چیز بر اومدم ❤️
منم داشم باشگاه میرفتم وانمود کم کنم میخاستیم سال دیگ اقدام کنیم بعد شوهرم گفت تا اون موقع بزار یه چند باری حال کنیم😁😁خلاصه یه هفته حالم یجوری بود همش زود خسته میشدم همش خابم می اومد من همیشه شهریور خونه تکونی میکنم شروع کردم پتو شستن و سه تا پتو دونفره شدم بعدشم رفتم یه فرش ۶ متری شستم ۵روب ک شد از پشت بوم اومدم خونه دیدم د حالت مرگم ب خواهرم گفتم برو قرص بدن درد بگیر نمیدونم چرا گفتم یدونه ام بیبی چک بگیر بخدا نمیدونسم همینجوری گفتم اصلا عقب هم ننداخته بودم بعدش رفتم بیبی زدم یهو دیدم دوخط شد چشام دوتا شد فکر کردم اشتباه میبینم ولی خب اشتباه نبود و الان جیگر گوشم الارز و دارم
منم قرار بود برم ای یو ای کنم عاشورا بود از آقا ابوالفضل خواستم که بده و ديگه واس ای یو ای نرفتم و طبیعی خودم اون ماه باردار شدم
منم ۱۴شهریور قرار بود پریود بشم نشدم من یه دختر دارم و پسرمو ناخواسته باردار شدم آمادگی نداشتم ولی خدارو هزاران بار شکر
عزیزم خدا برای همه مون حفظ کنه بچه هامونو
مبارک باشه عزیزم خدا رو شکر
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.