سلام خانما من از الان تو فکر پسرم هستم آخه گفتم واسه زایمانم به مادر شوهرم بگم بیاد چند روزی خونمون باشه که نگه داری از آیهان و آشپزی و بذارم پاش مامان خودمم که از منو نی نی مراقبت کنه و ی شبی که بیمارستان هستیم حالا هی میگم خدایا بچم تا حالا یرشب از من دور نخوابیده اذیت نشه یعنی موتظبش هستن آخه فقط خودم قلق هاشو بلدم

از الان قلق خوابش رو به شوهرت هم یاد بده که اون شب که بیمارستان هستی شوهرت بخوابونه.منم همین کار می‌خوام انجام بدم مادر شوهرم از کیان نگهداری کنه مامانم بیمارستان پیش خودم باشه.من از الان عادتش دادم پیش باباش هم بخوابه

سلام از الان گاهی یکی دو ساعت بزارید پیشش بمونه وقت بگذرونن با هم و کم کم اگه قلقی چیزی داره بهش بگید یک روز هم که بیشتر بیمارستان نیستید خودتون برمیگردد خونه

واای دغدغه منه از الان استرس دارم 😑🥺

اگه توان مالیت اوکیه اتاق خصوصی بگیر برای اطمینان اگه دیدی لج گرفت پسرتم ببر پیش خودت شب

اشکال نداره یه روزه نگه میدارن عزیزم اسم دومی چی میزاری

يكي از بزرگترين دغدغه هاي منه با اين تفاوت مادر شوهرم اصلا نميتونه نگهداري پسرم كنه پسرمم نميمونه فقط پيش مامانم ميمونه مادر شوهرمم نميتونه پيشم بمونه سخت راه ميره موندم حسابي چه گلي به سرم بريزم

مگه مادرت شب پیشش هست شوهرت برنمیگرده خونه ؟