۱۲ پاسخ

منم افتضاح بخاطر بی خوابی و خستگی مدام غر غر میزنم و کل کل میکنیم و متاسفانه درک نداره ک چقد خستم..

منم زود از کوره در میرم

من معطلم ی چی بگه بپرم بهش خیلی حساس شدم

اگه ننش بزاره خوبیم

من که شوهرم روز زایمانم بهم خیانت کرد، البته تو بارداری هم همینطور بود کلا ازش سرد شدم ولی خب چاره ای ندارم بخاطر بچم دارم تحمل میکنم، کنارم که میاد حس خوبی بهش ندارم، نمیدونم چجوری بگم یه حسی بین عشق و نفرت، دوستش دارم ولی نمیتونم باهاش خوب باشم نمیدونم چکار کنم😔
فقط میتونم بگم بچم تمام دلخوشیمه و شده سنگ صبورم دردش به قلبم❤
ان شاءالله هیچکدومتون حس منو تجربه نکنین و شوهراتون برای خودتون بمونن و برای هم جون بدین خواهرا🤲

من خودم خیلی عصبی شدم با دوتابچه خیلی عذیتم میکنن شوهرمم درکم نمیکنه میگه خستم امروز بعد نهار شوهرم خابید من بچه ها رو داخل اطاق بردم تاساعت ۴آرومشون کردم دیگه تحمل نتونستم دعواشون کردم پسرمو کتکش زدم شوهرم بلند شد بجای که بااینا بازی کنه رفت تو گوشی بعد این دوتام نگاه می‌کرد دخترم پسرمو خفه کرد شوهرم هردوتاشون باهم بلند کرد زد زمین دخترم باکمر خورد زمین صداش در نمیومد گریه میکرد گفتم اینم ازآروم کردن بچه گفتم زود برو سر کار این دوتام گریه میکرد شونه رو گرفتم توک و ن شوهرمم زدم تو باسن پسرمم دخرتمم گفتم بخاب یعنی روانیم کردن هرسه تاشون

منم افتضاح عصبی شدم 🤣

خیلی زیاد تر از قبل بهش وابسته شدم

عزیزم خودتو آروم کن هیچی مهم تر از رابطه با شوهرت نیست ،باهم حرف بزنید

ب نظرم باهم دیگ بیشتر حرف بزنید کم کم درست میشه منم بعد زایمان با شوهرم خیلی جرو بحث کردم ولی اون بنده خدا سعی میکرد درکم کنه واقعا هم خیلی تحمل میکرد سعی میکرد منو اروم کنه

طبیعی هست این حالت هات ولی سعی کن اینجوری کمتر کنی شوهرتم گناه داره عزیزم

اولشه اروم اروم درست میشه

سوال های مرتبط