۵ پاسخ

یکدفعه نميشه گرفت. باید کم کم بگیری

یهو نمیشه گرفت که باید کم کم بگیری قبلا پنج دفعه بیدار میشده الان باید هفته اول ۴دفعه کنی
هفته دوم سه دفعه کنی
هفته سوم دو دفعه کنی
هفته چهارم یک دفعه کنی بعد قطع کنی
یهویی بگیری هم اون طفلی اذیت میشه هم شما

دیگه سختی زیاد داره ترک دادن هرچیزی
صددرصد جندمدت اول بدقلقی میکنه تا وقتی بتونه ترک کنه
سعی کن با غذا مخصوصا شبا سیرش کنی تا کمتر گرسنه بشه و شیر بخوره
عادت هم کرده به سینه مک زدن بهش آرامش میده..سختی هاشو دارع ولی باید محکم بمونی و مقاومت نشون بدی

من چندسری اومدم بچم از پستونک بگیرم نمیزاشت منم زود شکست میخوردم
دیگه ۱ ماا پیش گرفتم ازش .‌شب اول دوم دیگه سرشو میزد به در و ریوار‌‌.جیغ و فریاد .‌منو میزد ..با بغل و راه رفتن و ناز و بازی تا خسته شد خوابید
الانم با اینکه ترک کرده ولی خب مواقعی که درد دندون دارع ببشتر بی قراری میکنه. موقع دردش پستونک میک میزد کمتر ناله و گریه داشت ولی خب دیگه بای طاقت و تحملت ببری بالا تا بتونی ازش بگیری

خوب کاری بهش شیر دادی..منم موقعی که دخترمو از شیر گرفتم دو سه شب تو اوج خوابش بهش شیر دادم
هم سینه خودت درد نمیگیره و خالی میشه همم بچه بی قرار نمیکنه و خوابش کامل میشه

دکترش ببخشید اسکله که گفته یدفعه بگیر
گناه داره بچه
باید شبا قبل از خواب غذا بدی که حسابی سیر باشه، که کمتر بیدار بشه

سوال های مرتبط

مامان ♥️mahour🧿 مامان ♥️mahour🧿 ۱ سالگی
تجربه از شیر زدن پسرم❤️🤤
که میخان بچتون از شیر بگیرین اگه دوست داشتن از تجربم استفاده کنن اگه هم نه که هیچی نیان بگین ایطور بچه اذیت میشه ...

روز شنبه عصر ساعت ۵ بردمش خونه داداشم با بچه ها بازی کرد دیگه منم کمک زن داداشم فرش شستم خواهرم هواسش به بچم یا بقیه بود بچه خیلی دورش بودن دیگه تا ساعت ۱۰ شب بهش شیر دادم باز بازی کرد نزاشتم بخواب تا خوب خسته بشه
ساعت ۱۲ شب خسته شد و دیگه شیر بهش دادم گرفت خوابید
مثل شب های قبل که ساعتش می دونستم کی بیدار میشه بیدار شد ساعت ۲ شب
و من از قبل عطاری بهم یه پودری داد به اسم صبر
زدم رو سینم فقط گذاشتم یکم بوش کنه دید بوش بده دیگه شیر نخورد درحد دو دیقه گریع کرد بعدش خوابید
باز ساعت
ساعت ۴ بیدار شد شیر خاست سرگرمش کردم
اهنگ گذاشتم واسش دیگه با آهنگ خوابید
ساعت ۷ صبح بیدار شد دیگه براش آب شربت لقمه نون پنیری براش گرفتم خورد سیر شد خوابید تا ساعت ۱۰ صبح
دیگه بعدش باز بیدار شد سرگرم شد با بچه داداشم اومد نگاه سینم کرد منم بهش گفتم اخ دیگه خودش هم فهمیدکه نباید بخوره هی می گفت اخ
ساعت ۲ظهر شد غذا دادمش خورد خوابید
ساعت ۴ بیدار شد دیگه خواهرم بردش بیرون سرگرم شد باز اومد تقویتش کردم بادام‌.. خورد دیگه یکم بازی کرد
دیگه ساعت ۹ شب یکم خوابید بیدار شد گذاشتم یکم دیگه خسته بشه و شام باز بهش دادم خورد دیگه ساعت ۱۱ نیم خوابید