همچین گفته باتموم خستگی مجبورشدم بچه رونگهدارم انگار بچه ی بقال سرکوچست...مادراین همه دنبال بچه میدوعه نمیگن زنم خسته شد ولی ی بیرون ازخونه کارمیکنن فک میکنن زن نشسته خونه لنگاشو داده هوا..بعضی مردها بی درک ونفهمن.ولی ب قول شما کجاقدیم دغدغه بچه داشتن زرنی میزاییدن ول میکردن توکوچه خیابون خود بچه بزرگ میشد ن دغدغه سیسمونی ن تحصیل ن تربیت ن آینده ن گرونی خلاصه دغدغه هیچی نداشتن غذاشونم سالمتراز ما بیچاره ها بود
همونجا یکی میزدی تو سرش تا دفعه دیگه اینجوری حرف نزنه
بعدشم قدیما دنبال تربیت و اینجور چیزا نبودن زیاد همه پیش هم زندگی میکردن اما امروزه مادرا دنبال روانشناس و تمام کارهایی هستن که به رشد بهتر بچه کمک میکنه مثلا برای غذا خوردن بجه غذا خورد که هیچی اگه نخورد دیگه ولش میکنن مثله ما نیستن که دنبال بچه باشن با هزار بازی که یه قاشق غذا بخوره
الان چیز جدیدی گفته یا نه؟
گلم اولین کلمه ک بچتون گفت بابا یازده ماه 21 روزش بود. قبلش هیچی نمیگفت؟ دد بب مم؟
اخ چقدر بدم میاد ازین حرف
مادرشوهرمنم هی میگ شماهاالان کاری نداریدقدیم ما کلی کارداشتیم بچه هم باید بزرگ میکردیم بعد ی جایی توحرفاشون میگن بچع های ما بیچاره رسیدگی نداشتن خودشون بزرگ شدن یا نمیدونم نهایت چایی تیلیت میخوردن
اتفاقا مادرای اون زمان بیشتر زجر میکشیدن
بچه کهنه میکردن تا بچه میخوابید باید تشت پر میکردن کهنه میشستن.لباسشویی نبود کلی لباس میشستن
مرغ خودشون پر میکندن و خورد میکردن
سبزی قورمه خودشون درست میکردن
مهمان گروهی میومد و چند روز میموند .بچه داری میکردن.اونم چندتا بچه....
اما یه ویژگی عالی داشتن.اینکه خودشون رو محدود به بچه نمیکردن.اینکه بدوئن تا بچه غذا بخوره.غذا میذاشتن بچه خودش میخورد چون میدونست سفره جمع بشه تا وعده ی بعدی خبری از غذا نیست.همه چیز به بچه میدادن.مثل الان اینقدر سخت نمیگرفتن.اتفاقا وزنگیری و خواب بهتری هم داشتن بچه ها.
وگرنه کولیک و رفلاکس و همه ی اینا اون موقع هم بود
سعی نکن کار مادرای خودمون رو زیر سوال ببری.
اونا خیلی زحمتشون از ما بیشتر بود.
بچه من هم کولیک داشت هم رفلاکس هم حساسیت به پروتئین گاوی و کلی ماده غذایی دیگه هنوز هم خیلی بی قراره
کجا بچه های قدیم اینجوری بودن بچه رو ول میکردن یه گوشه میرفتن سه چهار ساعت بعد یه شیر نصفه و نیمه میدادن وسطاش سینه رو از دهن بچه می کشیدن بیرون روان بچه هم براشون مهم نبوده
بگو بچه ام بچه های قدیم الان بچه ها نازک نارنجی ان
ازبس توخونه باباشون نازشونومیکشیدن تانصف روزمیخوابیدن بیدارمیشدن غذاآماده وهمه کارامرتب وبه عهده مادرابوده الان تنبل باراومدن وبایه کم بی تابی بچه مینالن که ماخسته ایم وفلان
هم حرفه دندونپزشک هم حرف شا جفتش درسته
پیشه گدوم دوتر میری؟
من که همش خانوادم میگن قدیم گهواره خودش یه مادر بود
بچه رو داخلش میخوابوندن بدون کهنه بچه هم داخلش عمیق میخوابید
شکم درد میگرفت اب داغ نبات میدادن خوب میشد
الان زمونه برگشته بچه های الان خیلی بد قلق هستن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.