۹ پاسخ

فرستادم گلم

من فرستادم عزیزم انشالله زود خوب بشی خیلی بده ذردتو کسی نفهمه منم وقتی شیر میدادم بعدش ی جوری سینم درد می‌گرفت ک خودمو میکوبیدم در و دیوار هیچ کس نفهمید دردم چیه‌
چکاب دادی ؟شاید ی ویتامین‌ها کمه
برای درد استخوان هم آزمایش تب و مالت بده

تب شیر کردی شاید ،منم بعد زایمان تب و لرز کردم ،دکترم گفت تب شیر ،مرتب سینه هات بدوزش ماساژ بده

عزیزم حتما برو سونوگرافی شکم و لگن

عزیزم خوب میشی مامانم مثل شما بود از زایمان براتون مونده به مرور زمان هی کم میشه و خوب میشین انشالله

سزارینی بود؟؟
ببین مامان من پاش رو جراحی کرد دائم ضعف ولرز داشت و سرگیجه . ازمایش هاش اوکی بود ولی خودمون قرص اهن خیلی قوی رو شروع کردیم شبی یکی بهش دادیم . بعداز دو شب کاملا تغییر کرد .

بخاطر زایمان و از دست دادن خون بدنت بی جون شده .چیزای مقوی بخور روغن حیوانی .شیره خرما و انگور .جگر.انشاالله خوبت میکنه برات صلواتم فرستادم .ی چهار قل هم به خودت آویزون کن

عزیزم مکمل هات را مصرف کن طبیعیه خوب میشی بدنت را گرم نگه دار شلوار بپوش

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام ان شاء الله به حق آقا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ❤️ حالتون زود خوب بشه و سلامتی تون رو به دست بیارید

سوال های مرتبط

مامان أوستا🤰👶 مامان أوستا🤰👶 ۱ ماهگی
سلام مامانای گل
خوبین
بعد از هفت روز بیکار شدم اومدم ک تجربه زایمانم بگم
خوب من وارد ۳۸ک شدم شب ک میشد دردای زایمان ب سراغم میومد ۲شب اینجوری بودم ک صبح از طرف بهداشت زنگ زدن ک باید بیای چکاب بشی یعنی چند روز بود زنگ میزدن ولی من نمیرفتم ک روز سوم رفتم
وقتی شکمم دید گفت اومده پایین و گفتم ک درد دارم ک گفت اگر نرفتی سزارین بشی تا فردا دیگ زایمان طبیعی رو کردی .ما هم دیگ اومدیم خونه آماده شدیم وساعت ۴رفتیم بیمارستان
اول چکاب کردن بعدش گفتن مشکلی نداری .و گفت بخاب تا معاینه کنم وقتی معاینه کرد گفت ۲سانت باز شده رحمت .‌
اینم بگم ک معاینه خیلیییی درد داره اصلا قابل تحمل برام نبود
دیگ اول گفتن تو لاغری و قدت بلند خیلی راحت میتونی زایمان طبیعی کنی .من گفتم نه فقط سزارین .چون معاینه هم ک کردن خیلی درد داشت گفتم اصلا
دیگ با یه سختی راضی کردیم ک سزارین کنه
سوند وصل کردن برام ک دردش قابل تحمل بود
بعدش دیگ بردنم اتاق عمل سوزن بی حسی زدن ک اصلا درد نداشت هیچ حس نکردم ک سوزن زدن برام .همه میگفتن درد داره ولی اصلا نداشت
ساعت ۸:۵۵صدای نی نی شنیدم ک دنیا اومد
اصلا نترسیدم از اتاق عمل .همه میگفتن ما ترسیدیم فلان همش فکر میکردم منم میترسم ولی انقد لحظه شماری میکردم ک نی نی رو ببینم اصلا نترسیدم
۳۷هفتع و ۲روز زایمان کردم
باز هم برگردم عقب فقط سزارین خیلی راضی بودم هستم
دردای بعدش هم بنظرم قابل تحمله با شیافت میشه خیلی کم کنی دردارو