پیروتاپیک قبلیم
صبح رفتم سبزی گرفتم بریم خونه خواهرم اش درست کنیم
نزدیک که شدم یهودیدم صورت دخترم خونیه همانژیوم صورتش پاره شده بود
دیگه اصلانتونستم‌ نگاش کنم به شوهرم گفتم دوربزن بریم مطب
یه دکتراون نزدیکیابود
گریه ام بندنمیومد
خلاصه رفتیم کل صورت دخترم خون بودمردم تعجب کرده بودن که این بچه سرش شکسته چراگریه نمیکنه😂حالامادرش......
دکتردیدگفت این به مغزربط داره کارمانیست ببرین بیمارستان کودکان بستری کنین
بعدش گفت نه ببرین بیمارستان بهشتی نشون بدین
گفتم خطرناکه؟گفت نه خدانکنه اینم یه جوری گفت که من زدم زیرگریه رفتم بیرون وایستادم
شوهرم امدزنگ زدم به خواهرم گفتم به متخصص اطفال زنگ بزن ببین هستن
خداروشکرگفت تانیم ساعت چهل دقیقه دیگه هستیم زودخودمونورسوندیم
دکترخیلی عصبانی شدگفت دکترعمومی دهنشوبازمیکنه هرچی میخوادمیگه بلدنیست بایدبگه نمیدونم شوهرم گفت ببریم عکس بگیریم کلی عصبانی شد
دیدمن نارحتم گفت خواهرمن همانژیوم دارن اندازه کف دست روبیضه روواژن کنارلب کنارچشم این که چیزی نیست پوستیه خیالموراحت کرد
دوتاپمادنوشت صورت دخترموپاک کرد
مامانای مهربون که جوابمودادین ممنونم ازتون🙏
خانمایی که پرسیدن همانژیوم چیه عکس همانژیوم دخترموتاکامنتامیزارم

۲ پاسخ

الان ینی ی چی مث جوش بوده ترکیده تمام؟؟ خطر ناک اینا نیس؟؟

میتونین گوگل سرچ کنین راجع بهش بخونین

تصویر

سوال های مرتبط

مامان امیرمجید مامان امیرمجید ۱۰ ماهگی
شب داشتیم غذا میخوردیم شوهذم دندونش درد میکرد به سلنا گفت برو دارو هارو بیار بخورم اروم شه رفت بیاره گفت پیدا نمیکنم اورد همه دارو هارو ریخت جلوی شوهرم بعد شوهرم خورد رف بیرون
یکم نون داده بودم دس امیرمجید بخوره دیدم نون تموم شده این داره یه چیزی میجوه دست کردم دهنش چیزی نبود
بعد بردم خوابید روی پاهای سانیا بعد از یه ربع این اینقدر بینی و سورتشو خاروند که صورتش شروع کرد خون اومدن خواهرش گرفت بغلش دور از جون بچه هاتون بچم عینه عقب مونده ها شده بود نه به صدایی واکنش نشون میداد نه میخندید و نه گریه میکرد و فقط صورت و بینیشو میخاروند اب زدیم صورتش ولی هیچی به هیچی این میلرزید اروم یه دو سه بار لرزید
باباش اومد گفتیم اینجوریه گفت چرا منتظرین بردارین بریم
ما هم خونه مامانم اینا توی روستا بودیم تعطیلات رفته بودیم
بردیم کیلینیک گفت ما شستشوی معده نداریم ضربان قلب گرف ۲۷۵بود گف برین مراغه سوار شدیم بریم بیمارستان ابو علی سینا توی راه بچه چشماش داشت میرفت همه از خودمون خارج شده بودیم ولی من دست کردم دهنش تا نخوابه
بعدش ماشین خراب شد
من پیاده شدم از هرکی رد میشد خواستم ببره ۲نفر نبردن سومی برد خدارو شکر
توی راه ما دیگه نفهمیذیم چی شد که بچه انگار رفت سیاهی چشماش رفته بود سانیا از کیفش ابش رو برداشت خالی کرد روی صوت امیرمجید که دیدم مردمک چشماش برگشت
بچم بازم میلرزید
رسیدیم بیمارستان
گفتن بچه مسمومیت دارویی شده
شستشوی معده دادن
من اینقدر گریه کردم که چشمام باز نمیشه
حالا ماشینی که اونجا مونده رو گشت دیده استعلام گرفته زنگ زده بابام گفته ماشین اینجاست بیاین ببرین بابامم گفته اخه دخترم اینجاست ماشین رو پس کی برده ما به کسی نگفتیم که داریم میریم
مامان رستا مامان رستا ۱۰ ماهگی
بعداز ی هفته تو بخش بودن دکتر گفت جواب آزمایش فردا بیاد مرخصی منم از خوشحالی زنگ زدم شوهرم که فردا مرخصم شوهرم رفته بود گوسفند هماهنگ کرده بود پسرم همش زنگ میزد میگفت بالخره دوباره داداشو میبینم ، فردا جواب آزمایش اومد منم آماده که به شوهرم بگم که کارهای ترخیص بکن ، دکتر چیزای خارجی بلغور گردو رفت گفتم مرخصی دیگه پرستارا گفتم نه ، بچت سنگ کلیه داره باید فعلا اندازش معلوم بشه به والله زدم زیر خنده آنقدر خندیده بودم که دکتر ترسیده بود همش میگفت آب قند بیارین پشتشو بمالین من میخندیدمو دیدم که مامانای دیگه و دوستام و پرستارا حتی دکتر اشک میریزن منو به زور آروم کردن همش میگفتم با چه رویی زنگ بزنم به شوهرم بگم، همش زنگ میزد من جواب نمی‌دادم چون نمیدونستم چی بهش بگم زنگ زدم بابام گفتم چیکار کنم اگه بفهمه خودشو میکشه دیگه واقعا طاقتش سر اومده چون خیلی بهم وابسته ایم بیشتر از بچه اون نگران و دلتنگ من بود ، بابام گفت بهش نگو بهش بگو سرما خورده ی چند روز دیگه مرخص میشه بالخره ی هفته دیگه موندم ی هفته مونده بود به عید من بیمارستان بودم مامانم زنگ زد گفت بیا حداقل ی ارایشگا برو ی ذره به خودت برس شوهرت دق کرد آنقدر حالتو اونجوری دید ، ی روز مامانم اومد پیش بچه موند من رفتم آرایشگاه و حموم ی کم لباسخریدم موهامم رنگ کردم شبش برگشتم بیمارستان ، همه تعجب کرده بودن تو بیمارستان چقدر تغییر کردی اون آدم هپل رفت چه هلویی برگشت بچم خیلی وابسته به منه فقط تو اون ۳ هفته ای که تو بخش بود مامانم بعضی روا میومد پیش امیرحسین میموند من تو همون بیمارستان حموم میرفتم یا با شوهرم ی دور میزدم یا پسرمو میدیم