مادرای گل من یه مشکلی دارم خواهرشوهرم شوهرش مرده بچشم نیست هرجا میخوایم بریم به زور اصرار میکنه بچم نگهداره منم همش میگم کوچیکه هی میگ بذار به غذا بیفتی شبا پیشم میمونی چی کار کنم من اصلا دوس ندارم بچم پیش کسی باشه من نباشم

من سر بچم با هیچ کس رودرواسی ندارم تازه سخت گیر تر هم هستم . شما هم اولویت بچه ت باشه بزار ناراحت بشه مهم نباشه برات .

بگو من دیگه چی دارم که بچه رو ول کنم،شب اگه نباشه تاصبح کابوس میبینم انشاالله بزرگترند همیشه میارم ببینیش،اگه یه مسافرت سه نفره برین ودور بشین خیلی بهتره،بیشتر ببرش خونه مادرت

عزیزم یکم مثبت نگاه کن اون عمشه دوسش داره توهم فکرکن ازروی دوست داشتن گفته دلشو نشکن من نمیگم بچتو بزار پیشش فقط با لحن خوش بهش بگو نزار ناراحت بشه قرارنیس بچتو ماله خودش کنه که خواهرشوهرمنم شوهرش مرده ولی اصلا نمیزارم پیشش میگم بچه من پیش هیچکس نمیمونه بمن وابستس تمام

رک بگو من بدون بچه ام دق میکنم باید پیش خودم باشه بعد بغلش کن بگو مامان فداتشه که جونمی نمیزارم ازم دورشی

مگ حرف اوناعه محل نذار ب این حرفا و چرت و پرتا بچه خودته.ب غذام ک بیفته خواستن ازت جداش کنن خیلی خیلی با جدیت حتا با عصبانیت و خیلی رک بگو من بچم و ب کسی نمیسپرم و باید پیش خودم باشه

کارت سخت شده اول اخر مجبوری باهاس دعوا بیوفتی تا ولت کنه😑

از الان جلوی اون ، ولی توی صورت بچت نگاه کن و بگو بچه باید پیش پدر و مادر خودش بخوابه..بچه باید جایی باشه که پدرومادرش هستن..روزا هرجا بخواد میتونه بازی کنه ولی شبا باید 3تایی برگردیم خونه ی خودمون..
انقدر تکرار کن توی چند ماه ، تا بفهمن حریم و عقیده ات اینه

خیلی راحت بهش بگو من شب بچم پیشم نباشه خوابم نمیبره

وای من ارزو دارم یکی بچمو نگه داره یکم نفس بکشم دیوونه ای تو خخخخ