۶ پاسخ

مبارکهههه ایشالا با ناز پدر و مادر بزرگ بشه

قربونش برم مبارک باشه

یدونه کیک میذاشتی قشنگ تر بود بنظرممم

ای جان عزیزززززم .خداشماروحفظ کنه برای دخترتون .واقعن دختر داشتن خوبه .بهترین خوش‌ترین حس دنیاست

مبارکه عشقم
بازم دوتا کیک گرفتی😂 ب منم بدههههه

چن نفرین مگه

سوال های مرتبط

مامان 💝 آلاء 💝 مامان 💝 آلاء 💝 ۹ ماهگی
شب و روزهای قدر فرزندان خود را اینطور دعاڪنیم :*
*1-‏(یا حافظ)*
🤲بارالها تو فرزندانم را بدون اینڪه من قدرت و توانایی داشته باشم به من عطا فرمودی، پس آنها را در پناه خودت بدون توان من حفظ بفرما، ڪه من قدرت محافظت از آنان را در تمامی لحظات ندارم.
*2-‏(یا ڪافی )*
🤲بار الها آنها را از هر بدی و شر، و چشم زخم، و ضرر حفظ بفرما.
*3-‏(یاشافی)*
خداوندا آنها را از مرض ها محافظت بفرما، و اگر بیمارند شفا عنایت بفرما.
*4-‏(یارحیم)*
🤲خداوندا آزمایش، و امتحان من را در آنها قرار مده، ڪه شانه هایم تحمل چنین باری را ندارند.
*5-‏(یا رحمان)*
بارالها آنها را در آزمایشات پنهانی و آشڪار مأجور بفرما.
*6-‏ (یاڪریم)*
🤲خداوندا آنها را از بندگان صالح خودت و حافظان ڪتابت قرار بده، و آنها را از نظر دین و عبادت و اخلاق و دانش، سرآمد و بهترین مردم، و در زندگی خوشبخت ترین مردم و دارای بهترین زندگی قرار بده.
*‏7-(یا جواد)*
🤲بارخدایا فرزندانم را با حلالت از حرامت بی نیاز بگردان، و با فضل و بخشش خود از احتیاج به غیر خودت بی نیازشان بگردان.
*8-‏(یاقادر)*
🤲خداوندا همانطور ڪه ڪتابت را تا قیامت حفاظت می ڪنی، فرزندان من را هم از بدی محفوظ بدار.
مامان مسیحا مامان مسیحا ۴ ماهگی
عزیزترینم, فرزندم
من مادرت هستم…
من با عشق, با اختیار, با آگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم
تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست می دارد هدایت می کند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش میگیرد…
من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد…
من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی, که گاه از خود گذشتگی نامیده میشود…
تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد…
من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین …
بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم رویای پروانه آرزوهایت را می‌بینی…
من مادرم، همانی که خالقم ذره ای از عظمتش را به من بخشید تا تجربه کنم حس بزرگی و لامتناهی شدنش را.
من هیچ نمی خواهم هیچ …
هیچ روزی به من تعلق ندارد، همه روزها ساعت ها و ثانیه های من تویی
و من دست کودکیت را می‌گیرم تا به فردای انسانیت برسانم
که این رسالت من است بر تو و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست که
با اختیار به عشق
تو را به این دنیای پر آشوب
خوانده ام…