۱۶ پاسخ

یاخداچه مرد بیشعور ونفهمی

یکم خودتوکنترل کن قران زیا بخون خداکمکت میکن اونم صبح تاشب کارمیکن دست خودش نیست فشارگرونی روشه خداگنده های این مملکتولعنت کن ک جونای مملکتوعصبی کرده

برو خونه پدرم مادر خودش بگو پسرتون نمیزاره خونه بمونم

بش بگو مگه از خونه مامانم اوردمش، چه پررووو، خدا سزاشو بده

بعضی مرداهبچی از زن و زندگی نمی‌فهمن فقط فقط هیکلی بزرگ کردن بخدا

چه بی درک
برو خونه ی مامانت تنها بمونه حالش جا بیاد

شوهر بیچاره من ازبس کارمیکنه سیاتیک گرفته از درد پا شبوروز دشمنش میمیره ولی بازم از سرکار بیاد باروی خوش میاد خونم الهی من دورش بگردم

خوخستن سرکار میرن اذیت میشن شب میخوان استراحت کنن فشار زندگی رو اعصابشونه درک کنیم کمی. همنو طوری ک ماخسته میشیم خواونا هم ادمن شوهر من اصلا بهم نمیگه برو خونه بابات چون می‌دونه من نفسم به خودش وخونم بنده

شوهرمنم همیجور من میفرسع یکسره خانه مامانمم

وای من از خدامه شوهرم یه شب اجازه بده برم با بچم خونه بابام بمونم
خانوادم انقد بهش گفتن من چقد گفتم
الان پسرم ۴۲روزشه
۱۸روزشو بیمارستان بود
بزور و گریه و هزار داستان داره منو فردا می‌بره خونشون تا ساعت ۵بمونیم برگردیم
گفتم فقط بزار یه شب بمونم گفت نه حرفشم نزن
گفتم نذر دارم سفره صلوات صبح بابام بیاد دنبالمون مارو‌ببره سفره بندازم غروبش بیا اونجا شام بخوریم برگردیم گفت اصلا یه ثانیه هم نمیشه همه جاسه تاییباهم میریم و برمیگردیم
من میرم اتاق که بخوابه صدای منو بچه و موزیک بچه اذیتش نکنه
میگه همینجا باش بهتره یا نمی‌خوابه مثل منو‌بچه
اینم بهت بگم همسرت شایدم خستس
چون من دختر خواهر شوهرم الان نه ماهشه کولیک داشت بچه طفلکی انقد اذیت میشد هم بچه هم خواهر شوهرم
شوهرش به شوخی گفت اینجا بمون یعنی خونه مادرش بخدا اگه من بودم ناراحت میشدم جرشم میدادم ولی خواهر شوهرم خندید گفت اینم آخه خسته شده صبح زود می‌ره سرکار شب هم میخواد بخوابه نمیتونه
به دل نگیر ازش
منو همسرم هم امشب دعوا کردیم
دعوای کوچیک شد افتضاح
جوری که گفتم ازت جدا میشم
بچه رو شیردادم آروغ نزد خوابندمش رفتم لباسامو جمع کنم یهو صدام زد گفتم چیه گفت بدو امدم دیدم ازبینی پسرم شیرامده آخه رفلاکس داره
درکل اهمیت نده
گریه نکن

عجب مرد بیشعوری!خدا نجاتت بده عزیزم

همسربی شعورمن همیشه میگه بروخانه بابات اینبارجدیش کردم رفتم تاآدم بشه روانی هستن این مرداتازه بهم میگه من بچه نمیخواستم خودت حامله شدی گفتم بهش اگه میدانستم اینجوری روانی هستی تورونمیگرفتم نه حامله نمیشدی

بگو برم که مزاحم اونا شم بچه خودته می خواستی حامله نکنی چه بعضی مردا چی بگم خدا یا عوضی که کمکت کنه

خدا لعنت کنه مردهای بد رو

خب تا کی باید خونه مامانت بمونی ؟من باشم جرش میدم

بسپارش به خدا.خداهم هستش عزیزم .خودتوناراحت نکن .

سوال های مرتبط