قلب مامان پسر گلم رایان جان هنوز باورم نمیشه که خدای مهربون یه گل پسر کوچولو بهم داده ک کمتر از ۵۰روز دیکه بغلم هست هر روز میرم داخل اتاقت و وسایل اتاقت و نگاه میکنم لباسات و بغل میکنم یه دل سیر ذوق میکنم و داخل همشون تصورت میکنم آخه من قربون اون دست و پای کوچولو ت برم اگر بخام بهت بگم اینجا چ خبره باید بگم سرمای بدی خوردم و که تونستم با فکر به تو شکستش بدم آره پسرم اینحا همه چی شلوغ پلوغه پسرم ببخش منو و بابا رو که نمیتونیم خیلی باهات صحبت کنیم آخه داریم اسباب کشی میکنیم تو یه خونه جدید حدس می‌زنم ک اگ هنوز داخل همین خونه بودیم اتاقت و خیلی دوست میداشتی ولی باید اسباب کشی کنیم خوشحال هستم که تو این روز هایی که بهمون اینهمه بدی و ظلم کردن و کاری کردن که مجبور بشیم خونمون رو عوض کنیم اتاقی که با ذوق و شوق برات چیده بودم و جمع کنم نبودی پسرم
ناراحت نباش انشالله تقاص کار زشتشون رو پس میدن قلب مامان
این روزای بد رو میگذرونم به امید اینکه کمتر از ۵۰روز دیگه کنارمی من فقط با فکر تو قوی میمونم و این روزای سخت رو پشت سر میگذرونم قلب مامان و بابا💙❤️

تصویر
۲ پاسخ

ایشاالله بسلامتی زایمان کنی ولی مگه مستاجربودی که مجبوری با این وضعیتت اساس کشی کنی صاحبخونتون یه ذره انصاف نداشت میزاشت این یه ماهو نیمم بگذره بعد تخلیه میکردین با این وضعیت واقعا که انتظار داریم دنیا گل و بلبل بشه😔😔😔😔

انشالله به سلامتی دنیا بیاد

سوال های مرتبط

مامان 👑Şɧąɧʂąŋ👑 مامان 👑Şɧąɧʂąŋ👑 روزهای ابتدایی تولد
قلبِ مامان عزیز پسرم💙
اومدی که بشی همدم تنهاییام همزبون روزایی که دلم میگیره اومدی که خوشبختیم رو کامل کنی
برات میوه میارم چون میدونم عین منو بابا عااااشق میوه ای هلو خیلی دوست داری تا میخورم شروع می‌کنی لگد زدن برات میوه پوست میگیرم بادوم و پسته میارم و میشینم کلی باهات حرف میزنم نوازشت میکنم توام خوب گوش میدی و برام لگد میزنی ببخش مامان بعضی وقتا بغض می‌کنه گریه اش میگیره آخه هنوز باورم نمیشه خدا تو را بهمون داده دلم واسه این روزا خیلی تنگ میشه🥹
همه چی عوض شده دیگه وقتی بابایی زنگ میزنه نمیگه چطوری میگه چطورین گوگوری من چطوره گل پسری امروز شیطونی کرده و من قند تو دلم آب میشه

همیشه تو زندگیم هرچی خواستم خدا بهم داد ولی پسرم انگار تو با بقیه خواسته هام فرق داری یه جوره دیگه ای وقتی خدا تو رو بهمون داد به دل نشستی

دعای هر روزم الهی به حق این ماه عزیز حسرت مادر شدن رو دلِ هیییچ خانومی نمونه

مامانی من مراقبتم غذای خوب میخورم استراحت میکنم ولی تو به خدا نزدیک تری ازش بخواه همه نی نی ها به موقع و صحیح و سالم بدنیا بیان
تو خیلی صبور و مهربونی و مامان رو این مدت اصلا اذیت نکردی مابقیش رو هم سپردم ب خدا میدونم که هوامونا داره♥️
مامان مهدیار مامان مهدیار هفته سی‌ودوم بارداری
مامان 👑Şɧąɧʂąŋ👑 مامان 👑Şɧąɧʂąŋ👑 روزهای ابتدایی تولد
سلام پسرِ پاییزی من👶🏻🍁🍂
قند عسلم برکتِ زندگیم🫶
چه خبر مامان اون تو داری آب بازی میکنی یا فوتبال بازی🤭
اینجا ک خبرای خوبیه همه مشتاق دیدنت همه تلفنا و احوال پرسیا شده در مورد تو...کم کم داریم اتاقت رو آماده میکنیم با تک تک وسایلات ذوق میکنیم
بابایی همش می‌پرسه پس چند روز دیگه میاد؟!؟
دست می‌ذاره رو شکمم میگه گل پسر یه لگد بزن ببینم چقدر قوی شدی توام که حرف گوش کن براش دلبری می‌کنی و لگد میزنی
وقتایی که سرکاره زنگ میزنه سراغ میگیره میگه چه خبر کی پیشته میگم هیچکس تنهام میگه تنها نیستی که یکی رو داری یهو ب خودم میام میبینم راست میگه ها دیگه تو رو دارم وروجک

صبحا با لگدات بیدارم میکنی🥹
آخ ساعت١١شب ک میشه تایم شیطونی کردنت شروع میشه😆
دست که میذارم رو شکمم همونجا خودتا قمبل میکنی🤩
شعرتو که میخونم شروع می‌کنی به حرکت کردن عین ماهی🥰

پس ببین حق دارم دلم واسه تک تک اینروزا تنگ بشه باهمه نگرانیا و استرس هایی که داره😢
خلاصه که یه نفر چقدر می‌تونه عزیز باشه که هنوز نیمده بشه همه فکر و ذهن و همه وجودت
خدایا شکرت تا اینجا هوامونا داشتی بقیش هم کمکمون کن..
می‌دونم که همیشه هوامونا داری

1403/7/14
٣٢هفته و١روز