امروز بخاطر دردام رفتم بلوك زايمان نوار قلب جنين رو بگيرن، صداى جيغ يه خانوم كه داشت درد زايمان طبيعى ميداد رو ميشنيدم، درد زايمان خودم يادم رفته بود تو اين هفت سال امروز همش اومد جلوى چشمم مثل چى ترسيدم و استرس گرفتم، بعد ياد اين افتادم كه فقط يك مادر زايمان طبيعى ميتونه حالتو درك كنه بدونه تو چى كشيدى، اطرافيان كه متاسفانه ذره اى قدرتو نميدونن ، واى كه چقدر مادر شدن سخته كاش ميشد براى مادراااا ارزش بيشترى قائل بشن اونجورى كه واقعا لايقش هستن😔 امروز چقدر دلم گرفته انقدر گريه كردم تا سبك بشم

من سر سقطم خودم تجربه اش کردم بخاطر همون ک الان میگم فقط سزارین چون دردش رفت ها اما روحیمو باختم

اره واقعا هیچکس نمیتونه درکت کنه تازه از اون بدتر چندتا حرف قلمبه سلمبه هم نثارت میکنن

فقط جاری خواهرم انقد گشاده بدون بخیه زایمان میکنه ۱ساعتم کل به دنیا اومدن بچش طول میکشه

یه لحظه زایمان خودم یادم اومد 🥲
چقدر روز سختی بود چقدر درد کشیدم اما می ارزه به بعدش بنظرم اما الان واسه زایمان مجددا بازم ترس بدی دارم 🥲

ترس ندارع. خواهر من
حتما کلاس شرکت نکرده ورزش نکردع تمیریناشو انجام نداده تمرین تنفس نکردع وگرنه اینجوری وحشتناک نیست خدا شاهده زن‌داداشم ماشالله پسر برادرم ۴/۳۰۰ وزنش بود طبیعی اورد خیای راحت

اره واقعا،بارداری ی طرف زاییدنم ی طرف.

🥲🥲🥲🥲