قبل از اینکه باردار بشم همش توی رویای پسردارشدن بودم نه اینکه دختر بده نه دختربرکت و پسر رحمته من دختر داشتم دلم پسر میخواست، وقتی باردارشدم و فهمیدم خدا یه پسر کوچولو توی وجودم نهاده هرروز و هرشب تو ریام باهاش حرف میزنم همیشه بهش میگم تو اونی هستی که من باوجودت نفس میکشم کسی که جای همه ی نداشته هامو برام پر میکنه دلم میخواد دنیا بیاد و محکم بغلش کنم بوشکنم بوسش کنم نذارم هیچوقت ازم جداشه دلم میخواد تازندم کنارم باشه چون پسرم دومین شخصه زندگیمه ک چشاش نفساش و وجودش بهم زندگی میبخشه فقط لحظه شماری میکنم برای دیدنش

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط