۷ پاسخ

خوب قربونت عزیزم طبیعی الان چشات ببین خودت یه بچه ۵ستله تصور کن تمام دنیات مامانته و عروسک هات اسباب بازیات یهو مامانت میگه باید ببرمت جایی مهد بازی کن میام دنبالت چی فک میکنی فک نمیکنی اگه دیگه نیومد چی اگه دوستم نداشت چی اگه منو نخواد چی این ادما کیا نکنه اذیتم کنن کاری داشتم چطور بهشون بگم حالا چشات وا کن درکش کن همش ۵سالشه
باید پیشش بمونی ببین اگه مربیا مهد باهاش گرم نگرفتن بهش اطمینان و امنیت ندادن و از همه مهم تر نذاشتن مدتی در محیط بمونی عوض کن استرسی که به اون بچه میرسه ارزشس نداره من یک ماه مهد موندم دخترم عادت.گریه که کردی یکی از دلیلاش اینه خودتم بهش وابسته ای دلت تنگ میشه من خودمم اولا برام سخت بود اولین اردوش ماشینسون که رفت چقد گریه کردم دل تنگش شدم بدون من بی پناه .طبیعی ببین وقتی تو ایترس داری نگرانشی دستشم بگیری استرس به بچه منتقل میشه ببین قدرت استرس چقدر تا حدی که من ترجیح دادم با پدرش بره مهد انگار اون ریلکس تر بود

شما چرا گریه کنی ؟

ببین کنارش که نشین توی ی کلاس دیگه بمون بهش بگو من اینجام که بتونه بیاد تو رو ببینه بشینی کنارش بقیه بچه ها ببیننت گریه اونام شروع میشه مامانشون میخوان
منم دیروز تو ی کلاس دیگه نشستم که اگه لازم شد باشم ولی خداروشکر اوکی بود
ی مامان دیگه بود پسرش نمی‌رفت تو کلاس اصلا، اون گفت من اینجام چند بار اومد درو باز کرد مامانش دید با خوشحالی رفت پی بازی
مربیشون بهش گفت ی چند روزی بمونی اوکی میشه

کتاب فراکلین به مدرسه می رود.نخ نامرئی.تدی شجاع است براش بخون

قبل از اینکه پسرم بره پیش براش وقت گذاشتم و از خوبی های مدرسه براش گفتم و حتی لوازم تحریر با سلیقه خودش خریدم
خداروشکر ک همکاری میکنه
شما هم دلیلش بپرسید و از خوبی های مدرسه بگو

دلیلشو بپرس.

عزیزم کنارش بمون با مدیر صحبت کن چند روز بمونی عادت می‌کنه

سوال های مرتبط