۸ پاسخ

خدا بهت صبر بده الان تاپیک هاتو خوندم با اون مادرشوهر و یدونه اتاق و با اون شوهر واقعا سخته الانم که دوتا بچه داری خدا بهت صبر بده

راست میگی خواهر
ولی ب سختی هاش می ارزه
من ۳ تا دارم و خدا رو شاکرم
همه ی این سختی ها می گذره تا ب خودت بیای می بینی چقدر بزرگ شدن
قدر این لحظات و بدونیم و فردا نگیم کاش ب گذشته بر می گشتیم
کاش می تونستم بیشتر بغلش کنم . کاش بیشتر وقت براش می زاشتم . و هزاران کاش هایی ک دوباره بر نمی گردن
قدر تمام این لحظه ها رو بدونیم میدونم سخته ولی ما زنا انقدر صبور هستیم ک خدا این مسئوليت و رو دوش ما گذاشته
دو تا رو با هم بزرگ کردن سخته ولی با هم بزرگ میشن ب سختی هاش می ارزه 😉😉

اسم دوقلوهای چیه

بده شوهرت برو غذا بخور

عزیزم درکت میکنم بده کسی بیست دقیقه مراقبشون باشه برو دستشویی بعدش یه لقمه چیزی بخور بعد بیا پیششون

تحمل واقعا سخته خدا حفظشون کنه ایشالله

من که یکی دارم خسته شدم شما که دیگه ۲تاان
درکت میکنم

چقدر درکت میکنم
خدا کمکت کنه
ماشالا دوتام هستن سخته واست
میگذره

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۱۲ ماهگی
خانوما لطفا یه راهنماییم بکنید بخدا که خسته دارم دارم کم میارم
تو دوقلوهام دخترم نق نقو هست پسرمم که کلا دیگه عصابمو خورد کرده دخترم زودزود دسشویی میکنه میبرم بشورم پشت سرم گریه میکنه برا پارکینگ رفتن هم ۹ تا پله داره که اگه بیاد میوفته وسایلاشو میریزم جلوش میگم بازی کن اصلا به اسباب بازی ها دست نمیرنه فقط کاری های خطرناک میکنه هر حا میرم میوفته دنبالم گریه میکنه کسیم که ندارم بهم کمک کنه کمک حالم باشه یا کارای بچرو اون کنه من بچه داری کنم لااقل
بخدا خیلی اذیتم میکنه اصلا موندم چیکار کنم دیگه انقد رو وخم میره میزنمش روسرش داد میکشم میگم لال شی بمیری بعد خودمو سرزنش میکنم کتک میزنم خودمو می‌شینم های های گریه میکنم اصلا نمیدونم چیکار کنم من به جز پسرم دخترمم دارم که باید اونم ساکت کنم یا به اونم برسم اما اصلا نمیزاره اگه دخترم دسشویی کنه از ۵ دقیقه بیشتر بمونع یه جوری جیغ میزنه گریه میکنه مای بی بی رو بدنش یه جوری میسوزه که انکار اب داغ ریختی تا دو سه روزم خوب نمیشه
پسرم با این کاراش بدحور اذیتم میکنه شوهرمم که اصلا عین هیالش نیس میره میاد انکار نه انگار منم ادمم کمکم کنه مادرشوهرمم که با یدونه نهار شام گذاشتن میره به جاریام خواهرام بقیه آشناها فامیلا میگه کلفت شدم میپزم می‌شورم بخدا با این اوضاع خودم بازم خودم نهار شام میزارم باز میشورم تمیز میکنم میگم بزار حرف نیاد روم
دیگه نمیرسم بخدا موندم چیکار کنم مادرمم که میره سرکار دیگه خیلی تنهای تنهام