۱۲ پاسخ

تلاش کن تو اون اتاقی ک میگه اندازه ی نفر جاهس سعی کن اونجا وسایل بزار ک اصلان جا یه نشستن هم‌ نباشه ک بشینه

ربطی نداره من شوهرمم اینطور میخوابیم مگ‌سردی و جدایی ب این چیزاست!!!!!

معذرت میخوام اینو میگم اما همسرت مشکوکه

... به هوای پسرم نره تو اتاق در رو هم قفل کرده،من خیلی ناراحتم دوست دارم لج کنم وقتی خواست بهم نزدیک بشه تلافی کنم.

تاحالا پیش نیومده برام واقعا...یبار شوهرم گف گرمه چون بشدت گرماییه تازه بچه دنیا اومده بود رف مثلا جای دیگ بخوابه ب نیم ساعت نکشید برگشت گفتم چیشد گف مگ چن شب میش جدا خوابید ولش کن🫥

بگو روی تشک تخت گرمت میشه پایین تخت ک گرمت نمیشه ک تو همین اتاق بخوابی پایین تخت

والله من چون تجربه داشتم‌مطمعن هستم‌شوهرت آبجی ببخشید یه ریگی ب کفشش هس مطمن باش

بگو چکاری این همه مدت خوابیدی گرمت نشد حالا گرمت شد ک میری اتاق جدا آنوقت درم قفل میکنی بگو خیلی کارت مشکوک نیس بنظرت بگو اگ من اینکار میکردم تو حسی داشتی شک نمیکردی بهم

شوهر منم رو تخت گرمش میشه من و پسرم رو تخت شوهرم تو هال یا اتاق پسرم می‌خوابه از اول هم تخت رو دوست نداشت.جدایی و سردی ب این چیزا نیست در طول روز یا همون شب مگه نمیشه کاری کرد؟دیگه وقتی قراره چشم آدم بسته باشه بخوابه بیچاره هم ۴ صبح میره سرکار چ فرقی داره کجا بخوابه.

وسایلی که توی اتاقی که شوهرت می‌خوابه رو ببر یه جای دیگه تا تو هم اونجا جابشی واسه خودت و بچه اونجا جا باز کن

عزیزم بارداری؟

سلام مامان عرشیا جون منم مث شما بودم البته اوایل ک بعد چند ماه حامله شدم و رو تخت میخوابیدیم شوهرم همش حواسش ب من بود حتی یه تکون میخوردم دستش مینداخت دور من ک نیفتم و بعد اون چون خیلی هم خسته بود میرفت تو هال میخوابید منم ناراحت ولی دیدیم این وضعیت ادامه داره چون هم نگران من هم ک گرمش میشد منم تخت ول میکردم میرفتم پیشش تا همی الان هم همینجوری اصن رو تخت نمیخوابیم اصلا ولی شما هم نظرم پسرتو تو اتاق بخوابون خودتون برین تو هال خیلی خودتو ناراحت نکن کلا هر جور راحتترین باهم رفتار کنین

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۳ سالگی
سلام خانما ی گل
دخترم شبا موقع خواب خیلی اذیت میکنه تا بخوابه چراغا و خاموش میکنم و با شوهرم میخوابیم اون میره دفتر نقاشی و اسباب بازیاشو میاره بازی کنیم، یکم صدام میزنه هیچی نمیگم یعنی من خوابم که بخوابه ولی ناراحت میشه بغض میکنه انگار میترسه من پا میشم بغلش میکنم میگم حالا بخواب صبح زود بیدار شو با هم بازی میکنیم هی یه بهونه ای میاره که نخوابه، میگه جیش دارم میبرمش دستشویی میارمش تو رختخواب میگه گشنمه، غذا بش میدم میگم دیگه بریم بخوابیم شب بخیر بگو میره تو رختخواب میگه آب پرتغال میخوام اینقدر اینجوری بهونه میاره که دیگه اعصابم خرد میشه داد میزنم یا از اتاق میام بیرون چند دقیقه ای پیش شوهرم تنها باشه هی میگه مانان کو، مامان نیست باز میترسم تو روحیه اش اثر بذاره میرم پیشش باز میگه کتاب بخونیم و بهونه های جور واجور.مثلا میگه پتوم خراب شد میندازم روش میگه پاچم رفت بالا پاچشو‌میکشم پایین میگه دلم درد میکنه واقعا دیگه کلافه شدم از دستش و سرش داد میزنم
به نظرتون چیکار کنم که شبا زود و بدون بهونه بخوابه.
عروسکی هم که دوست داره پیشش میخوابونم پتویی که دوست داره روش میندازم ولی باز بد میخوابه