۶ پاسخ

من که کلا هر جا میرفتم پشه بند زیپیا با خودم می‌بردم که با خیال راحت بچه رو زمین بزارم

وای خدایا خدا بهت رحم کرد مگه کجای هستن که مار بوده تو رخت خواب ها من اگه جای تو باشم همون لحظه بلند میشدم میومدم خونه ام

اصلا اصلا بچه رو اونجا تنها نزار ب هیچکس نسپارش

واییی خدایا مارچجوری رفته ت خونشون؟؟ویلایی خونشون؟؟؟

عزیزم وقتی میری اونجا اصلا بچه تو نزار زمین اگ رفتی سعی کن کمتر بری ولی خب مراقب باشه خیلی

ای وای
خدا خیلی رحم کرده
بازم خداروشکر
از این به بعد پتو و اینچیزارو بتکون بنداز
بگو مادرشوهرت مادرت و خودت
یا هرکسی میری خونشون یدور خونه رو حسابی وارسی کنن

سوال های مرتبط

مامان میران🐣🫀 مامان میران🐣🫀 ۷ ماهگی
امروز ب همسرم میگفتم قرار نبود بد از بچه داری اینجوری بشه زندگیمون ک وقتی از سرکار میای جفتمون خسته و کوفته باشیم تو خسته کار من خسته بچه داری و شب بیداری انقد خسته باشیم ک حتی حوصله همدیگه رو نداشته باشیم و با یه غذا خوردن ب شبمون خاتمه بدیم انقد غرق بچه داری شدیم ک حتی رمقی برامون نمونده ک خونمون و تمیز کنم خونه منی ک همیشه بوی وایتکس و دامستوس میداد یه تار مو نمیزاشتم رو زمین باشه الان تو کثیفی انقد غرق بچه داری ام ک حتی از بد زایمانم یه آرایشگاه نرفتم واسه اصلاح ابرو این زندگی نبود ک من میخواستم خداروشکر واسه داشتن پسرم ک صحیح و سالمه اما این منی ک الان تبدیل شدم بهش رو دوست ندارم عاشقانه هامون از بین رفته زندگیم شده رو تخت بچه داری شیر بدم اروغ بگیرم جاشو عوض کنم لباساشو عوض کنم خیلیییی شیرینه بچه داری خداروشکر واسه بودنش اما زندگی کردن یادم رفته خودمو یادم رفته کی میخوام باز بشم من قبلی وقتی ک موهام سفید شد مامانم با ۴۵سال سن تازه موهاش داره سفید میشه من بخاطر استرسای حاملگی و بچه داری تو ۲۴سالگی موهام داره سفید میشه چون همیشه نگرانم وقتی یکی بچمو بغل میکنه بند دلم پاره میشه ک گردنش نرمه ملاجش نرمه چیزی نشه
از این منی ک هستم خسته شدم