دیشب ک رفتیم سوپرمارکت داشتم میخواستم پودر ماشین لباس شویی بخرم نزدیک ویتریناش بودم داشتم قیمتو میخوندم یهو تققق ی چیزی افتاد
نگا کردم اقاا امیرحسین همینجور ک تو بغلم بوده دست زده ب شامپوها انداخته زمین😐😐
اومدم ورش دارم بزارم سر جاش دیدم اوه ترکیده😐
پایینش یکمی شکسته بود شامپو میریخت
اخر مجبور شدم بخرمش ضرر زد😂😂😂
نمیدونم همون اول اینجوری بود یا امیرحسین انداخته شکسته😂

حالا این خوبه من رفتم لباس بخرم یه لحظه دیدن خانم بغلیم جیغ زد برگشتم دیدم یه مشت از موهاش تو دست دخترمه موهاشو کشیده بود هزار بار معدرت خواهی کردم

رفتم ادکلن فروشی نزدیک بود ی ادکلن ۱۵ملیونی بشکنه لیام به معنای واقعی کلمه ریدم به خودم😁😎🤣🤣😬

از اول اونجوری میبود ک همه جارو شامپو گرفته بود چیزی نمونده بود تو قوطی

من رفتم تو یه مغازه کتری از کتری از این ای ها رو برداشته بود دستش یک لحظه دیدم فقط شانس که ننداخته بود

من که میرم مغازه دخترم خیلی خوشحال میشه چشماش رو باز میکنه دوس داره همه رو بخرم